خفه شو،بتمرگ!خدا زبانت را لال کند!
تو وتمام هم کيشانت به اندازه بند نعلين او نمي ارزيد
به قلم: امام ابو محمد مقدسي فک الله أسره
بسم الله الرحمن الرحيم
إن الروافض شر من وطئ الحصي من کل إنس ناطق أو جان
شيعيان رافضي بدترين فرقه ازفرق منتسب به قبله و خبيث ترينشان و دروغگوترينشان و جاهل ترينشان نسبت به معقول و منقول هستند؛جميع بزرگان دين اين سخن را تأکيد کرده اند و شهرت اقوالشان دراين باره از ذکرآن کفايت مي کند.
اما سخن آگاه ترين شخص درباره آنها و نابودکننده ترين باطلشان و شديدترين رسواکننده عقائد و ريشه کن کننده چرندياتشان، يعني شيخ الاسلام ابن تيميه(درفتاوي28/479) براي ما کافي است آنجا که مي گويد:
«براي همين اين فرقه دروغگوترين فرق اين امت هستند و در فرق منتسب به قبله هيچ فرقه اي ازآنها دروغگوتر نيست و هيچ کس بيشترازآنها کذب را تصديق نکرده و صدق را تکذيب نکرده است».
و مي گويد(58/481): «آنقدر کذب و افتراء که درکتب آنها درباره پيامبر صلي الله عليه وسلم و صحابه و نزديکانش ديده ايم،درتورات و انجيل اهل کتاب به آن اندازه دروغ نيافتيم».
وبراي خفت و شرمساري روافض همين بس که ؛هيچگاه دشمن به دارالاسلام حمله ورنشده مگر اينکه روافض با او عليه اهل اسلام متحد شده اند،وتاريخ قديم و جديد براين شاهد است.
از ابن علقمي رافضي که مغول را براي نابودي خلافت در بغداد ياري کرد گرفته و مانندش نصيرالدين بلکه نصيرالشرک طوسي.......
و همين حال را با صليبيون داشتند؛ابن اثيردرتاريخش(الکامل)ذکر کرده که اين عبيديان(شيعيان حاکم مصردر قرن چهارم و پنجم)بودند که صليبيان را به سوي بلاد شام دعوت کردند و به آنها وعده پيروزي بر خلافت سني در بغداد را دادن بعد از آن هنگامي که لشکر دولت عثماني پايتخت امپراطوري اتريش(ابرقدرت اروپا درآن زمان) را به محاصره درآورده بودند و مشغول تلاش براي سقوط آن شهر بودند؛دولت صفوي ازاين مشغوليت سوء استفاده کرد و به عراق حمله کرد و اهل سنت و علماء و مساجدشان را به ويراني کشيد..که موجب شد ارتش سليمان القانوني از پايتخت امپراطوري اروپا عقب نشيني کند..و اين آخرين نقطه اي بود که عثماني ها دراروپا به آن رسيدند و مکر روافض مانع پيشروي شد..مکري که در هر زمان و مکان تکرارمي شود.
و ما اکنون دراين زمان از جنايتهاي آنها در حق برادران اهل سنتمان درعراق گرفتار هستيم؛جنايتهايي که در آن بين جوان و پير وزن و کودک فرقي نمي گذارند،نه حرمت مؤمني را رعايت ميکنند و نه رابطه خويشاوندي يا هم وطني را درحق مؤمنان به حساب مي آورند.
و قبل از اينان برادران روافضشان در افغانستان پا به پاي پيمان شمالي و سرورشان آمريکاي صليبي ضد برادران مجاهدمان در آنجا ايستادند.
اما در ايران؛راه عبورمجاهدين را بستند تا شيطان بزرگشان(امريکا)را ازخود راضي کنند و در حالي که براي سرکارگذاشتن و فريب مردم آمريکا را شيطان مي نامند!!و الّا چرا زندآنهايشان امروزه پرشده است از مجاهديني ازگوشهو کنار زمين بدون اينکه کوچکترين گناهي داشته باشند جز انتسابشان به اهل سنت؟
اينها جداي جنايتهايي است که درحق اهل سنت در ايران مرتکب مي شوند...همه اينها مقداري از کينه آنها را در قبال اهل سنت و مذهبشان روشن مي سازد وآنچه که در قلبشان پنهان است از اين بدتر است.
و خيانت روافض به اهل سنت و ايستادنشان در کنار دشمنان اهل سنت و ياري دادنشان عليه آنها امري مشهور درتاريخ ميباشد که خود روافض نيز نمي توانند ان را منکر شوند،وچرا منکر آن شوند در حالي که به آن افتخار مي کنند.
اگر خواستي به کتاب(حکومت اسلامي) تأليف خميني مراجعه کن و ببين که چطورخميني در صفحه 128 نصيرالشرک طوسي را ستايش کرده وبر نبودش حسرت ميخورد به طوري که ميگويد:«مردم احساس خسران و ضرر مي کنند!!به خاطر فقدان خواجه نصير الدين طوسي و امثالش که خدمات بزرگي به اسلام کردند!!».
و اين طوسي کسي است که ابن قيم در کتاب اغاثة اللهفان(1/287)مي گويد:« و وقتي نوبت به نصيرالشرک و الکفر،ملحد و وزيرملحدان،نصير طوسي،وزيرهلاکو،رسيد دلش را نسبت به پيروان پيامبر واهل دينش خنک کرد:آنها را از دم تيغ گذراند تا دل برادران ملحدش را خنک کند و خودش نيزدلش خنک شود،خليفه و قضات و فقهاء و محدثين را کشت و فلاسفه و منجمان(جادوگران که با توجه به وضعيت ستارگان غيب گويي ميکردند!!) و دهريون و ساحران را باقي گذارد و اوقاف مدارس و مساجد وخانقاه ها را در اختيار آنان گذارد و آنهنا را دوستان و خواص خود قرار داد و در کتبش به دفاع از عقيده قدمت عالم و بطلان معاد و انکار صفات پروردگار پرداخت».
ديدي؟؟اينست خدمات بزرگي که خميني به خاطر آنها او را مي ستايد!!
و لابد اينست خدمات بزرگي که آن را براي اسلام و مسلمين آرزو ميکنند و درهر زمان به دنبالش هستند!!و براي همين مجرمانشان در عراق و افغانستان و ايران به اهل سنت اين خدمات بزرگ را ارائه ميدهند!!
و بدين خاطر شيخ الاسلام ابن تيميه در "الفتاوي" بعدازاينکه تکفير اهل اسلام توسط روافض را ذکر مي کند،مي گويد:«و بدين خاطر است که آنها کفار را عليه جمهورمسلمين ياري ميدهند؛مغول را عليه جمهور ياري دادند و يکي از عوامل اصلي حمله چنگيزخان به بلاد اسلام و نيز آمدن هلاکو به بلاد عراق بودند،...و بدين خاطر است که آنها را مي بينيم که مغول و فرنگ را عليه مسلمين ياري دادند و از پيروزي اسلام بسيارغمگين مي گردند و نيز وقتي مسلمين ساحل درياي مديترانه -عکه و..-را فتح کردند،همه مردم ديدند که چطور به ياري نصاري شتافتند و آنها را به مسلمين ترجيح دادند،و همه اينها که ذکر کردم گوشه اي از جنايت هايشان است و الا مسئله ازاين بزرگتر است...آنها يهود و نصاري و مشرکين رابه دوستي گرفته و عليه مسلمين ياري مي دهند و اين خصلت منافقين است..!».
...تا آنجا که مي گويد:« روافض، مغول و دولتشان را دوست دارند،چون با آنها عزتي را به دست مي آورند که با دولت مسلمين آن عزت را ندارند و ورافض همکار ويار وياور مشرکين ويهود و نصاري در جنگ با مسلمين هستند،و آنها عامل اصلي ورود مغول به سرزمين مشرق در خراسان و عراق و شام بودند وبزرگترين کمک و يار آنها در تصرف بلاد اسلام و قتل مسلمين و اسارت نواميسشان بودند،و قصه ابن علقمي و امثالش با خليفه و قضيه آنها با حاکم حلب مشهور بوده و عموم مردم مي دانند.
و نيز در جنگهايي که بين مسلمين و نصاري در سواحل شام درگرفت،آگاهان مي دانند که روافض همراه نصاري عليه مسلمين بودند و وقتي که مغول آمدند آنها را درتصرف بلاد مسلمين ياري دادند،...و هنگامي که مسلمين بر نصاري ومشرکين چيره مي شدند اين خاري در گلوي روافض بود و هنگامي که مشرکين و نصاري بر مسلمين پيروز مي گشتند اين عيد و شادي روافض مي شد».[به اختصار از الفتاوي(28/478و488و527)].
چقدر امروزشبيه ديروز است...امروزه جنايتهاي روافض و هماهنگي آنها با صليبيان اشغالگر درعراق و افغانستان و ايستادنشان پا به پاي سکولارها و بي دينها و مرتدين در سائربلاد مسلمين واضح و مکشوف است و هيچ کسي از آن بي خبرنيست و براي همين هر کس که از حالشان با خبر باشد و حکم امثالشان را بداند از قتال امثال اين محاربين و دفاع ازاهل سنت در برابر جنايت هايشان،نهي و منع و انکارنميکند.
و هر کس که امروزه ازحمله زشت شيعه به ام المؤمنين عائشه صديقه طاهره دختر صديق،خبر داشته باشد،خواهد دانست که کساني که حال اين مادر پاک طاهره را رعايت نمي کنند بديهي است که امثال آن جنايتهايي را که ذکر شد در حق اولاد و دوستداران و مدافعانش مرتکب شوند.
اين روافض نه عقل دارند ونه دين،جرا که اگر دين داشتند ،دينشان آنها را ار کفر و دشنام پاکترين خلق باز مي داشت و اگر عقل داشتند آن را به کار انداخته و تفکر مي کردند که الله تعالي نعلين رسول الله صلي الله عليه وسلم را پاک کرد!جبرئيل را در حالي که پيامبر در نماز بود به سوي او فرستاد تا فقط او را متوجه کند که در نعلينش نجاست وجود دارد ودرنتيجه پيامبرنعلين را از پا بيرون کشيد؛الله تعالي نگذاشت که ايشان نعلين نجسي را در مدت زمان کوتاهي بپوشد!!
اي عاقلان!آيا فکرميکنيد که الله تعالي بگذارد او در ازدواج با زني بماند که آن چنان صفات دروغيني را داشته باشدکه دشمنان خدا به او نسبت ميدهند ؟و بگذارد که آن حضرت در تمام عمرش با او محبت کند تا اينکه در حالي فوت کند که سر مبارکشان ميان سينه و گردن او باشد؟!؟
عقلتان کجاست اي انجاس..آيا در ميان شما مرد فهميده اي نيست!؟
مذهبتان منحرف است،نه نقلي است و نه عقلي...
کلاغتان در لندن ،با حمايت نصاراي انگليس و قوانينش که طعنه به دين اسلام را جواز داده،قارقارکرد و به آبروي کسي طعنه زد که او و تمام هم کيشانش به اندازه بندي در نعلينش، نمي ارزند.
مادرمان ام المؤمنين طاهره مطهره صديقه دختر صديق،از بالاي هفت آسمان تبرئه شده است...پدران و مادرانمان تماماً فداي او باد...
و هيچ شک و ترديدي نيست مسئوليت اين کار فقط به دوش اين کلاغ نيست؛بلکه علاوه بر او کساني که از او محافظت مي کنند و آزادي اين ناسزاگويي را براي او تضمين کرده اند و همکيشان منحرفش که او را تأييد کرده و کساني که آنها را ستايش کرده اند و خود را فرزند روحيشان ناميده اند -هر کس که باشد-و به فرزندخواندگي روحي خود براي پست ترين خلق افتخار مي کنند و عاق بهترين و صادقترين و نيکوکارترين و پاکترين مادران مي شوند،دراين جرم شريکند.
همه اينان در اين جرم و تبعاتش،اگر سکوت کنند و از او اعلان بيزاري نکنند،شريکند.
و آنها در حقيقت به طعنه زدن به ام المؤمنين رضي الله عنها بسنده نميکنند بلکه ازاين تجاوزکرده و به همسرش يعني رسول الله صلي الله عليه وسلم طعنه مي زنند چرا که تهمت به ام المؤمنين و رضايت به آن طعنه به رسول الله صلي الله عليه وسلم مي باشد،زيرا الله تعالي مي فرمايد:
{ الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ : زنان ناپاك ، از آنِ مردان ناپاكند ، و مردان ناپاك ، از آنِ زنان ناپاكند ، و زنان پاك ، متعلّق به مردان پاكند ، و مردان پاك ، متعلّق به زنان پاكند . ( پس چگونه تهمت ميزنيد به عائشه عفيفه رزين ، همسر محمّد امين ، فرستاده ربّالعالمين ؟ ! ) آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ، ( و به همين دليل ) ايشان از مغفرت الهي برخوردارند و داراي روزي ارزشمندند ( كه بهشت جاويدان و نعمتهاي غيرقابل تصوّر آن است ) . }[نور:26].
ابن کثير ميگويد:«الله تعالي عائشه را همسر رسول الله صلي الله عليه وسلم قرار نداد مگر به خاطر اينکه او پاک بود چون او پاکتر از هر پاکي درميان بشراست،واگر خبيث بود شرعاً و تقديراً شايسته پيامبر نبود،وب راي همين الله تعالي مي فرمايد(أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ: آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ) يعني تهمتهايي که اهل بهتان و عداوت مي گويند».
و براي همين ابن عباس بين آيه{لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء: چرا نميبايست آنان موظّف شوند چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخن ايشان گواهي دهند ؟} و آيه { إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ : كساني كه زنان پاكدامن بيخبر ايماندار را به زنا متّهم ميسازند ، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيميدارند} فرق قائل مي شود،و درباره آيه دوم مي گويد:«اين آيه مخصوصاً در شأن عائشه و همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم مي باشد چرا که مبهم است و ذکر توبه درآن نيامده درحالي که کسي که زن مؤمني را تهمت زند خدا براي او راه توبه قرار داده است».پس اين آيه فقط درباره کسي است که به عائشه و امهات المؤمنين رضي الله عنهن تهمت زند چرا که تهمت آنها طعنه و عيب جويي از پيامبر صلي الله عليه وسلم است،«تهمت زدن به زن اذيت شوهر اوست و نيز اذيت فرزندش چرا که با تهمت زدن به زنش در واقع شوهرش را به ديوثي متهم کرده است،اگر زن کسي زنا کند شوهرش به سختي ناراحت مي شود...واي بسا شرمساري و ذلتي که با تهمت به زن کسي براي شوهرش پيش ميآيد بيشتر است از وقتي که خود او متهم شود».[الصارم المسلول علي الشاتم الرسول تأليف ابن تيميه).
***
درخاتمه حديثي را ذکر مي کنم که عبدالله بن عمر ازرسول الله صلي الله عليه وسلم روايت ميکند که فرمودند:( ثلاثةٌ قد حَرّمَ اللهُ - تَبَارَكَ وَتَعَالَى - عليهم الجنةَ : مُدْمِنُ الخمر ، والعاقّ ، والدّيّوثُ الذي يُقِرُّ في أَهْلِهِ الخُبْثَ: الله تعالي بهشت را بر سه کس حرام کرده است:معتاد به شراب،و عاق والدين،و ديوثي که بر بدکاري خانواده اش سکوت ميکند)(روايت احمد و نسائي).
بترسيد از اين تهديد عظيم؛چرا که هر کس که بر طعنه روافض به مادر پاکش سکوت کند،دو خصلت از تهديد مذکور در حديث را جمع کرده است:عاق والدين و ديوثيت.
عاق والدين:هيچ عقوقي بدتر از عاق ام المؤمنين شدن نيست،کسي که دو حرمت و دو حق را دارد:حرمت زنان مسلمين و حرمت امهات المؤمنين .و حرمت شوهرش صلوات الله عليه و سلامه مؤکد است و طعن به همسرش طعنه به اوست و بدين خاطر دفاع از ايشان و ناموسش حق اوست اما عاق خبيث سخن ديگري غيرازآنکه در قران درباره او گفته شده مي گويد و نه تنها بر تهمت زنندگان اف نمي گويد بلکه به دشمنان و تهمت زنندگانش ميگويد که بشتابيد!! نفرين بر او باد...نفرين بر او باد..
و براي شخص منتسب به اسلام هيچ ديوثيتي بدتر از اين نيست که بر بدکاري(تهمتي روافض به آبروي)مادرش سکوت کند،صادقترين و پاکترين مادران،و اين ديوثيت آنجاست که کساني را که به ناموسش طعنه مي زنند را در آغوش گرفته وببوسدو او را ستايش کند و به دوستي بگيرد و از او بيزاري نجسته و به طعنه زدنش اعتراض ننمايد.
هان!نفرينش باد ونابود باد آنکه دشنامش دهد،نفرينش باد و نبود باد آنکه عاق او شود.
امام مالک گقت:«هر کس ابوبکر را ناسزاگفت شلاق بايدبخورد و هر کس عائشه را دشنام داد بايد کشته شود،پرسيده شد؟چرا؟گفت:هرکس او را تهمت زند با قرآن مخالفت کرده است».(الصارم المسلول).
قاضي ابويعلي ميگويد:«هر کس عائشه را تهمتي زند که الله تعالي او را ازآن تبرئه کرده است کافرمي شود و دراين حکم اختلافي بين علماء نيست».
و مالک مي گويد:«چون الله تعالي مي فرمايد:{ يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ : خداوند نصيحتتان ميكند ، اين كه اگر مؤمنيد ، نكند هرگز چنين كاري را تكرار كنيد }(نور/17)پس هر کس تکرارکردکافرميشود »[الشفا تأليف قاضي عياض].
ابن حزم مي گويد:«قول مالک صحيح است،اين کار ارتداد کاملي است و تکذيب الله تعالي در تبرئه ايشان مي باشد».(المحلي).
ابن کثيرمي گويد:«علماء رحمهم الله اجماع دارند که هر آن کس که او را بعد از اين آيه دشنام داده و تهمت زند،کافر مي شود چون معاند با قرآن است».(تفسيراين کثير).
و صلي الله عليه و سلم علي نبينا محمد و علي آله و ازواجه و اصحابه اجمعين
ابو محمد مقدسي
شوال 1431
--------------------------------------------------------------------------------------------------
قصيده اي زيبا از ابن بهيج اندلسي در ستايش ام المؤمنين عائشه رضي الله عنها و عن ابيها که با صداي زيبا و دل نشيني سروده شده است.
http://www.mashahd.net/view_video.php?viewkey=8b984a62d8c8c926c1b5
ترجمه: محمد عمر ابراهيمي
تو وتمام هم کيشانت به اندازه بند نعلين او نمي ارزيد
به قلم: امام ابو محمد مقدسي فک الله أسره
بسم الله الرحمن الرحيم
إن الروافض شر من وطئ الحصي من کل إنس ناطق أو جان
شيعيان رافضي بدترين فرقه ازفرق منتسب به قبله و خبيث ترينشان و دروغگوترينشان و جاهل ترينشان نسبت به معقول و منقول هستند؛جميع بزرگان دين اين سخن را تأکيد کرده اند و شهرت اقوالشان دراين باره از ذکرآن کفايت مي کند.
اما سخن آگاه ترين شخص درباره آنها و نابودکننده ترين باطلشان و شديدترين رسواکننده عقائد و ريشه کن کننده چرندياتشان، يعني شيخ الاسلام ابن تيميه(درفتاوي28/479) براي ما کافي است آنجا که مي گويد:
«براي همين اين فرقه دروغگوترين فرق اين امت هستند و در فرق منتسب به قبله هيچ فرقه اي ازآنها دروغگوتر نيست و هيچ کس بيشترازآنها کذب را تصديق نکرده و صدق را تکذيب نکرده است».
و مي گويد(58/481): «آنقدر کذب و افتراء که درکتب آنها درباره پيامبر صلي الله عليه وسلم و صحابه و نزديکانش ديده ايم،درتورات و انجيل اهل کتاب به آن اندازه دروغ نيافتيم».
وبراي خفت و شرمساري روافض همين بس که ؛هيچگاه دشمن به دارالاسلام حمله ورنشده مگر اينکه روافض با او عليه اهل اسلام متحد شده اند،وتاريخ قديم و جديد براين شاهد است.
از ابن علقمي رافضي که مغول را براي نابودي خلافت در بغداد ياري کرد گرفته و مانندش نصيرالدين بلکه نصيرالشرک طوسي.......
و همين حال را با صليبيون داشتند؛ابن اثيردرتاريخش(الکامل)ذکر کرده که اين عبيديان(شيعيان حاکم مصردر قرن چهارم و پنجم)بودند که صليبيان را به سوي بلاد شام دعوت کردند و به آنها وعده پيروزي بر خلافت سني در بغداد را دادن بعد از آن هنگامي که لشکر دولت عثماني پايتخت امپراطوري اتريش(ابرقدرت اروپا درآن زمان) را به محاصره درآورده بودند و مشغول تلاش براي سقوط آن شهر بودند؛دولت صفوي ازاين مشغوليت سوء استفاده کرد و به عراق حمله کرد و اهل سنت و علماء و مساجدشان را به ويراني کشيد..که موجب شد ارتش سليمان القانوني از پايتخت امپراطوري اروپا عقب نشيني کند..و اين آخرين نقطه اي بود که عثماني ها دراروپا به آن رسيدند و مکر روافض مانع پيشروي شد..مکري که در هر زمان و مکان تکرارمي شود.
و ما اکنون دراين زمان از جنايتهاي آنها در حق برادران اهل سنتمان درعراق گرفتار هستيم؛جنايتهايي که در آن بين جوان و پير وزن و کودک فرقي نمي گذارند،نه حرمت مؤمني را رعايت ميکنند و نه رابطه خويشاوندي يا هم وطني را درحق مؤمنان به حساب مي آورند.
و قبل از اينان برادران روافضشان در افغانستان پا به پاي پيمان شمالي و سرورشان آمريکاي صليبي ضد برادران مجاهدمان در آنجا ايستادند.
اما در ايران؛راه عبورمجاهدين را بستند تا شيطان بزرگشان(امريکا)را ازخود راضي کنند و در حالي که براي سرکارگذاشتن و فريب مردم آمريکا را شيطان مي نامند!!و الّا چرا زندآنهايشان امروزه پرشده است از مجاهديني ازگوشهو کنار زمين بدون اينکه کوچکترين گناهي داشته باشند جز انتسابشان به اهل سنت؟
اينها جداي جنايتهايي است که درحق اهل سنت در ايران مرتکب مي شوند...همه اينها مقداري از کينه آنها را در قبال اهل سنت و مذهبشان روشن مي سازد وآنچه که در قلبشان پنهان است از اين بدتر است.
و خيانت روافض به اهل سنت و ايستادنشان در کنار دشمنان اهل سنت و ياري دادنشان عليه آنها امري مشهور درتاريخ ميباشد که خود روافض نيز نمي توانند ان را منکر شوند،وچرا منکر آن شوند در حالي که به آن افتخار مي کنند.
اگر خواستي به کتاب(حکومت اسلامي) تأليف خميني مراجعه کن و ببين که چطورخميني در صفحه 128 نصيرالشرک طوسي را ستايش کرده وبر نبودش حسرت ميخورد به طوري که ميگويد:«مردم احساس خسران و ضرر مي کنند!!به خاطر فقدان خواجه نصير الدين طوسي و امثالش که خدمات بزرگي به اسلام کردند!!».
و اين طوسي کسي است که ابن قيم در کتاب اغاثة اللهفان(1/287)مي گويد:« و وقتي نوبت به نصيرالشرک و الکفر،ملحد و وزيرملحدان،نصير طوسي،وزيرهلاکو،رسيد دلش را نسبت به پيروان پيامبر واهل دينش خنک کرد:آنها را از دم تيغ گذراند تا دل برادران ملحدش را خنک کند و خودش نيزدلش خنک شود،خليفه و قضات و فقهاء و محدثين را کشت و فلاسفه و منجمان(جادوگران که با توجه به وضعيت ستارگان غيب گويي ميکردند!!) و دهريون و ساحران را باقي گذارد و اوقاف مدارس و مساجد وخانقاه ها را در اختيار آنان گذارد و آنهنا را دوستان و خواص خود قرار داد و در کتبش به دفاع از عقيده قدمت عالم و بطلان معاد و انکار صفات پروردگار پرداخت».
ديدي؟؟اينست خدمات بزرگي که خميني به خاطر آنها او را مي ستايد!!
و لابد اينست خدمات بزرگي که آن را براي اسلام و مسلمين آرزو ميکنند و درهر زمان به دنبالش هستند!!و براي همين مجرمانشان در عراق و افغانستان و ايران به اهل سنت اين خدمات بزرگ را ارائه ميدهند!!
و بدين خاطر شيخ الاسلام ابن تيميه در "الفتاوي" بعدازاينکه تکفير اهل اسلام توسط روافض را ذکر مي کند،مي گويد:«و بدين خاطر است که آنها کفار را عليه جمهورمسلمين ياري ميدهند؛مغول را عليه جمهور ياري دادند و يکي از عوامل اصلي حمله چنگيزخان به بلاد اسلام و نيز آمدن هلاکو به بلاد عراق بودند،...و بدين خاطر است که آنها را مي بينيم که مغول و فرنگ را عليه مسلمين ياري دادند و از پيروزي اسلام بسيارغمگين مي گردند و نيز وقتي مسلمين ساحل درياي مديترانه -عکه و..-را فتح کردند،همه مردم ديدند که چطور به ياري نصاري شتافتند و آنها را به مسلمين ترجيح دادند،و همه اينها که ذکر کردم گوشه اي از جنايت هايشان است و الا مسئله ازاين بزرگتر است...آنها يهود و نصاري و مشرکين رابه دوستي گرفته و عليه مسلمين ياري مي دهند و اين خصلت منافقين است..!».
...تا آنجا که مي گويد:« روافض، مغول و دولتشان را دوست دارند،چون با آنها عزتي را به دست مي آورند که با دولت مسلمين آن عزت را ندارند و ورافض همکار ويار وياور مشرکين ويهود و نصاري در جنگ با مسلمين هستند،و آنها عامل اصلي ورود مغول به سرزمين مشرق در خراسان و عراق و شام بودند وبزرگترين کمک و يار آنها در تصرف بلاد اسلام و قتل مسلمين و اسارت نواميسشان بودند،و قصه ابن علقمي و امثالش با خليفه و قضيه آنها با حاکم حلب مشهور بوده و عموم مردم مي دانند.
و نيز در جنگهايي که بين مسلمين و نصاري در سواحل شام درگرفت،آگاهان مي دانند که روافض همراه نصاري عليه مسلمين بودند و وقتي که مغول آمدند آنها را درتصرف بلاد مسلمين ياري دادند،...و هنگامي که مسلمين بر نصاري ومشرکين چيره مي شدند اين خاري در گلوي روافض بود و هنگامي که مشرکين و نصاري بر مسلمين پيروز مي گشتند اين عيد و شادي روافض مي شد».[به اختصار از الفتاوي(28/478و488و527)].
چقدر امروزشبيه ديروز است...امروزه جنايتهاي روافض و هماهنگي آنها با صليبيان اشغالگر درعراق و افغانستان و ايستادنشان پا به پاي سکولارها و بي دينها و مرتدين در سائربلاد مسلمين واضح و مکشوف است و هيچ کسي از آن بي خبرنيست و براي همين هر کس که از حالشان با خبر باشد و حکم امثالشان را بداند از قتال امثال اين محاربين و دفاع ازاهل سنت در برابر جنايت هايشان،نهي و منع و انکارنميکند.
و هر کس که امروزه ازحمله زشت شيعه به ام المؤمنين عائشه صديقه طاهره دختر صديق،خبر داشته باشد،خواهد دانست که کساني که حال اين مادر پاک طاهره را رعايت نمي کنند بديهي است که امثال آن جنايتهايي را که ذکر شد در حق اولاد و دوستداران و مدافعانش مرتکب شوند.
اين روافض نه عقل دارند ونه دين،جرا که اگر دين داشتند ،دينشان آنها را ار کفر و دشنام پاکترين خلق باز مي داشت و اگر عقل داشتند آن را به کار انداخته و تفکر مي کردند که الله تعالي نعلين رسول الله صلي الله عليه وسلم را پاک کرد!جبرئيل را در حالي که پيامبر در نماز بود به سوي او فرستاد تا فقط او را متوجه کند که در نعلينش نجاست وجود دارد ودرنتيجه پيامبرنعلين را از پا بيرون کشيد؛الله تعالي نگذاشت که ايشان نعلين نجسي را در مدت زمان کوتاهي بپوشد!!
اي عاقلان!آيا فکرميکنيد که الله تعالي بگذارد او در ازدواج با زني بماند که آن چنان صفات دروغيني را داشته باشدکه دشمنان خدا به او نسبت ميدهند ؟و بگذارد که آن حضرت در تمام عمرش با او محبت کند تا اينکه در حالي فوت کند که سر مبارکشان ميان سينه و گردن او باشد؟!؟
عقلتان کجاست اي انجاس..آيا در ميان شما مرد فهميده اي نيست!؟
مذهبتان منحرف است،نه نقلي است و نه عقلي...
کلاغتان در لندن ،با حمايت نصاراي انگليس و قوانينش که طعنه به دين اسلام را جواز داده،قارقارکرد و به آبروي کسي طعنه زد که او و تمام هم کيشانش به اندازه بندي در نعلينش، نمي ارزند.
مادرمان ام المؤمنين طاهره مطهره صديقه دختر صديق،از بالاي هفت آسمان تبرئه شده است...پدران و مادرانمان تماماً فداي او باد...
و هيچ شک و ترديدي نيست مسئوليت اين کار فقط به دوش اين کلاغ نيست؛بلکه علاوه بر او کساني که از او محافظت مي کنند و آزادي اين ناسزاگويي را براي او تضمين کرده اند و همکيشان منحرفش که او را تأييد کرده و کساني که آنها را ستايش کرده اند و خود را فرزند روحيشان ناميده اند -هر کس که باشد-و به فرزندخواندگي روحي خود براي پست ترين خلق افتخار مي کنند و عاق بهترين و صادقترين و نيکوکارترين و پاکترين مادران مي شوند،دراين جرم شريکند.
همه اينان در اين جرم و تبعاتش،اگر سکوت کنند و از او اعلان بيزاري نکنند،شريکند.
و آنها در حقيقت به طعنه زدن به ام المؤمنين رضي الله عنها بسنده نميکنند بلکه ازاين تجاوزکرده و به همسرش يعني رسول الله صلي الله عليه وسلم طعنه مي زنند چرا که تهمت به ام المؤمنين و رضايت به آن طعنه به رسول الله صلي الله عليه وسلم مي باشد،زيرا الله تعالي مي فرمايد:
{ الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ : زنان ناپاك ، از آنِ مردان ناپاكند ، و مردان ناپاك ، از آنِ زنان ناپاكند ، و زنان پاك ، متعلّق به مردان پاكند ، و مردان پاك ، متعلّق به زنان پاكند . ( پس چگونه تهمت ميزنيد به عائشه عفيفه رزين ، همسر محمّد امين ، فرستاده ربّالعالمين ؟ ! ) آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ، ( و به همين دليل ) ايشان از مغفرت الهي برخوردارند و داراي روزي ارزشمندند ( كه بهشت جاويدان و نعمتهاي غيرقابل تصوّر آن است ) . }[نور:26].
ابن کثير ميگويد:«الله تعالي عائشه را همسر رسول الله صلي الله عليه وسلم قرار نداد مگر به خاطر اينکه او پاک بود چون او پاکتر از هر پاکي درميان بشراست،واگر خبيث بود شرعاً و تقديراً شايسته پيامبر نبود،وب راي همين الله تعالي مي فرمايد(أُوْلَئِكَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا يَقُولُونَ: آنان از نسبتهاي ناموسي ناروائي كه بدانان داده ميشود مبرّا و منزّه هستند ) يعني تهمتهايي که اهل بهتان و عداوت مي گويند».
و براي همين ابن عباس بين آيه{لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء: چرا نميبايست آنان موظّف شوند چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخن ايشان گواهي دهند ؟} و آيه { إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ : كساني كه زنان پاكدامن بيخبر ايماندار را به زنا متّهم ميسازند ، در دنيا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظيميدارند} فرق قائل مي شود،و درباره آيه دوم مي گويد:«اين آيه مخصوصاً در شأن عائشه و همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم مي باشد چرا که مبهم است و ذکر توبه درآن نيامده درحالي که کسي که زن مؤمني را تهمت زند خدا براي او راه توبه قرار داده است».پس اين آيه فقط درباره کسي است که به عائشه و امهات المؤمنين رضي الله عنهن تهمت زند چرا که تهمت آنها طعنه و عيب جويي از پيامبر صلي الله عليه وسلم است،«تهمت زدن به زن اذيت شوهر اوست و نيز اذيت فرزندش چرا که با تهمت زدن به زنش در واقع شوهرش را به ديوثي متهم کرده است،اگر زن کسي زنا کند شوهرش به سختي ناراحت مي شود...واي بسا شرمساري و ذلتي که با تهمت به زن کسي براي شوهرش پيش ميآيد بيشتر است از وقتي که خود او متهم شود».[الصارم المسلول علي الشاتم الرسول تأليف ابن تيميه).
***
درخاتمه حديثي را ذکر مي کنم که عبدالله بن عمر ازرسول الله صلي الله عليه وسلم روايت ميکند که فرمودند:( ثلاثةٌ قد حَرّمَ اللهُ - تَبَارَكَ وَتَعَالَى - عليهم الجنةَ : مُدْمِنُ الخمر ، والعاقّ ، والدّيّوثُ الذي يُقِرُّ في أَهْلِهِ الخُبْثَ: الله تعالي بهشت را بر سه کس حرام کرده است:معتاد به شراب،و عاق والدين،و ديوثي که بر بدکاري خانواده اش سکوت ميکند)(روايت احمد و نسائي).
بترسيد از اين تهديد عظيم؛چرا که هر کس که بر طعنه روافض به مادر پاکش سکوت کند،دو خصلت از تهديد مذکور در حديث را جمع کرده است:عاق والدين و ديوثيت.
عاق والدين:هيچ عقوقي بدتر از عاق ام المؤمنين شدن نيست،کسي که دو حرمت و دو حق را دارد:حرمت زنان مسلمين و حرمت امهات المؤمنين .و حرمت شوهرش صلوات الله عليه و سلامه مؤکد است و طعن به همسرش طعنه به اوست و بدين خاطر دفاع از ايشان و ناموسش حق اوست اما عاق خبيث سخن ديگري غيرازآنکه در قران درباره او گفته شده مي گويد و نه تنها بر تهمت زنندگان اف نمي گويد بلکه به دشمنان و تهمت زنندگانش ميگويد که بشتابيد!! نفرين بر او باد...نفرين بر او باد..
و براي شخص منتسب به اسلام هيچ ديوثيتي بدتر از اين نيست که بر بدکاري(تهمتي روافض به آبروي)مادرش سکوت کند،صادقترين و پاکترين مادران،و اين ديوثيت آنجاست که کساني را که به ناموسش طعنه مي زنند را در آغوش گرفته وببوسدو او را ستايش کند و به دوستي بگيرد و از او بيزاري نجسته و به طعنه زدنش اعتراض ننمايد.
هان!نفرينش باد ونابود باد آنکه دشنامش دهد،نفرينش باد و نبود باد آنکه عاق او شود.
امام مالک گقت:«هر کس ابوبکر را ناسزاگفت شلاق بايدبخورد و هر کس عائشه را دشنام داد بايد کشته شود،پرسيده شد؟چرا؟گفت:هرکس او را تهمت زند با قرآن مخالفت کرده است».(الصارم المسلول).
قاضي ابويعلي ميگويد:«هر کس عائشه را تهمتي زند که الله تعالي او را ازآن تبرئه کرده است کافرمي شود و دراين حکم اختلافي بين علماء نيست».
و مالک مي گويد:«چون الله تعالي مي فرمايد:{ يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ : خداوند نصيحتتان ميكند ، اين كه اگر مؤمنيد ، نكند هرگز چنين كاري را تكرار كنيد }(نور/17)پس هر کس تکرارکردکافرميشود »[الشفا تأليف قاضي عياض].
ابن حزم مي گويد:«قول مالک صحيح است،اين کار ارتداد کاملي است و تکذيب الله تعالي در تبرئه ايشان مي باشد».(المحلي).
ابن کثيرمي گويد:«علماء رحمهم الله اجماع دارند که هر آن کس که او را بعد از اين آيه دشنام داده و تهمت زند،کافر مي شود چون معاند با قرآن است».(تفسيراين کثير).
و صلي الله عليه و سلم علي نبينا محمد و علي آله و ازواجه و اصحابه اجمعين
ابو محمد مقدسي
شوال 1431
--------------------------------------------------------------------------------------------------
قصيده اي زيبا از ابن بهيج اندلسي در ستايش ام المؤمنين عائشه رضي الله عنها و عن ابيها که با صداي زيبا و دل نشيني سروده شده است.
http://www.mashahd.net/view_video.php?viewkey=8b984a62d8c8c926c1b5
ترجمه: محمد عمر ابراهيمي
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر