مصاحبه ایران گلوبال با رضا حسین بر در باره مسئله ملی _ قومی
اقایان موسوی، کروبی و رضایی پیش از انتخابات بیانیه ای هایی صادر کردند و حقوق اقوام و ملیت ها را رسما و بطور مشروح در برنامه های خود گنجاندند. انها قطعا به این درک درست رسیده بودند که نظام متمرکز، مملکت را به همینجا که اکنون رسیده، خواهند رساند. نتیجه، مشارکت ملیون ها نفر در انتخابات بود.
اما این ارتباط جدی را بعد از انتخابات رها کردند و بهمین دلیل اقوام و ملیت هم فکر کردند که رهبران جنبش سبز در باره مساله دمکراسی و تقسیم قدرت جدی نیستند. نتیجه، دلسردی انها از جنبش سبز بود. پیروزی هیچکس، منجمله جنبش سبز در ایران، بدون مشارکت فعال ملیت های ایرانی امکان ندارد. سر نوشت جنبش سبز بستگی کامل به سرنوشت ملیت ها دارد. اگر رهبران جنبش سبز شجاعت آنرا داشته باشند که دمکراسی و فدرالیسم را مفاد اصلی برنامه کار خود قرار دهند، پیروزی انها قطعی خواهد بود.
- مصاحبه توسط کیانوش توکلی
راجع به این مصاحبه:
آنچه من میگویم مربوط به امروز ایران است؛ و مایی که وجود داریم مسوول آن هستیم. اما فردا روز دیگری خواهد بود و فرزندان ما در شگفت خواهند بود از آنچه ما بودیم و از آنچه ما کردیم.
- 1- بنظر شما ،آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟
در ایران تبعیض ملی و فرهنگی چنان موج میزند که مانع کامل شکوفایی و رشد بهترین استعداد ها ست. شما یک خبر انتشار دادید که سالار کمانگر، یک جوان ایرانی-امریکایی بعنوان مدیر یوتیوب منسوب شده است. این جوان ۳۳ ساله کرد است. اگر او در ایران بود با احتمال زیاد، بعلت کرد بودن، در دانشگاه پذیرفته نمیشد. اگر هم پذیرفته میشد، کار پیدا نمیکرد. اگر کار پیدا میکرد، انقدر تحقیرش میکردند، که بهیچ جا نرسد.
تبعیض در ایران چنان عادی و نهادینه شده، که در طول صد سال گذشته یک بلوچ و یک سنی، نه وزیر شده، نه سفیر و نه تیمسار؛ چه برسد به نخست وزیری، رییس جمهوری و رهبری. تبعیض در تمام زمینه ها، بصورت بیرحمانه ای اجرا میشود. در دانشگاه های بلوچستان، بیش از ۷۰۰ کادر استادی وجود دارد که فقط ۳۰ نفر انها بلوچ هستند. در تمام دوران شاه، سه نفر بلوچ بورس خارج از کشور گرفتند. در زمان آخوند ها هم، در طول ۳۲ سال گذشته، فقط ۳ نفر بورس گرفتند، در حالیکه، طبق تحقیق سازمان ملل، بچه های بلوچ، بالاترین ضریب هوشی را در ایران دارند.
طبق آمار های دانشگاهی، سه میلیون و دو صد هزا ر دانشجو در ایران وجود دارد که سهم بلوچستان حدود هفتاد هزا ر دانشجو میشود؛ در حالیکه کل دانشجویان بلوچ به دو هزا ر نفر نمیرسد.
2- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟
فکر نمیکنم که مشکلات اتنیکی ما در یک نظام دمکراتیک قابل حل با شد؛ زیرا تبعیض فقط در نظام نیست؛ بلکه در تشیع و فرهنگ مردم عادی و حتی روشنفکران ما هم هست. برای مثال، شما چند مقاله در دفاع از سنیها و بلوچ ها در سایت های روشنفکران ایرانی دیده آید؟ خانم شیرین عبادی که قاعدتا باید یک انسان با وجدان باشد، میداند که بر سر ملیت های ایرانی چه میگذرد، اما بندرت چیزی در این زمینه میگوید تا از طرف شونیسم مورد حمله قرار نگیرد.
اگر نظام دمکراتیک باشد، مردم بسادگی دمکرات نخواهند شد. نمونه انها را در اروپا و امریکا میبینید. بسیاری از ایرانی ها، بعد از سی، چهل سال زندگی در آنجا همچنان فرهنگ دیکتاتوری را حفظ کرده اند.شما قطعا شاهد تبعیض ها در تلویزن های فارسی غربی هستید. روسای ایرانی این تلویزیون ها، حتی در غرب، بر خلاف قوانین این کشور ها، تبعیض کاملی علیه اقوام و ملیت های ایرانی روا میدارند. و هنگام ا عتراض صد ها بهانه می آورند. یک انحطاط اخلاقی و فرهنگی مزمنی بر این جامعه مسلط است که مبانی انسانیت را شدیدا خدشه دار کرده است.
حتی فعالان حقوق بشر در ایران تا بتوانند آ عدامها و زندانی شدن های ملیت ها و مخصوصا بلوچ ها و سنی ها را نادیده میگیرند؛ ولی هرگاه، عملیاتی انجام دهند، صدای همه بلند میشود.
3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟
این کار قدم مثبتی در مسیر درستی خواهد بود. تقسیمات کشوری و تمامیت ارضی ممالک محروسه و ایالات و ولایات در قانون اساسی مشروطه، درست مثل تمامیت ارضی کل مملکت تغییر ناپزیر بیان شده بود. مرز های ایالات و الایات هم مشخص بود. اما دولت های پهلوی و جمهوری اسلامی، بر خلاف قانون اساسی مشروطه، و بر خلاف سوابق تاریخی و ملی و قومی، مرز های ایالات را تغییر دادند و پایه های اختلافات زیادی را بنیاد گذاشتند.
تدریس زبان مادری به همان اندازه ضروری است که تدریس زبان فارسی. ما مملکتی داریم، که به قول وزیر آموزش و پرورش، ۷۰% دانش اموزان آن، زبان مادری دیگری دارند که فارسی نیست. از آنجا که مهمترین ثروت یک مملکت مردم آن هستند، بهترین راه برای آبادی ایران و شکوفایی استعداد ها تدریس زبان مادری است.
4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟
هویت ایران مجموعه ای از هویت مردمی است که در آن زندگی میکنند. هر کسی در ایران هویت خود را طلب کند، در واقع، هویت ایران را طلب کرده است. ایران بدون هویت های بلوچ و کرد و ترک عرب و لر و ترکمن، هویت دیگری ندارد. انهایی هم که میخواهند هویت دیگری خلق کنند، بسرنوست جمهوری اسلامی دوچار میگردند. بحران هویت پیدا میکنند. ارزش های انسانی و ایرانی را از دست میدهند و در انحطاط دردناکی سقوط میکنند. انحطاط کنونی ایران ناشی از سقوط ارزش هاست و سقوط ارزش ها ناشی از بحران هویت است.
تحقیقات زیادی هست که نشان میدهد که داشتن یک هویت سالم و قوی باعث بروز استعداد ها میگردد. کسی که بخود اطمینان دارد، ترقی میکند و جلو میرود. کسانی که هویت مشخص نداشته باشند، موفق نمیشوند. برای همین است که ملیت های ایران، با طلب هویت خود، میخواهند از هرج و مرج جمهوری اسلامی، خود را آزاد کنند؛ و با افتخار بهویت خود، به موجودیت خود افتخار کنند و هویت خود را از هویت جمهوری اسلامی جدا سازند.. هویت طلبی ملیت ها، مساوی جدا کردن هویت انها از هویت جمهوری اسلامی و تمام جنایات آن است.
- 5- به نظر شما چه رابطهای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟
اقایان موسوی، کروبی و رضایی پیش از انتخابات بیانیه ای هایی صادر کردند و حقوق اقوام و ملیت ها را رسما و بطور مشروح در برنامه های خود گنجاندند. انها قطعا به این درک درست رسیده بودند که نظام متمرکز، مملکت را به همینجا که اکنون رسیده، خواهند رساند. نتیجه، مشارکت ملیون ها نفر در انتخابات بود. اما این ارتباط جدی را بعد از انتخابات رها کردند و بهمین دلیل اقوام و ملیت هم فکر کردند که رهبران جنبش سبز در باره مساله دمکراسی و تقسیم قدرت جدی نیستند. نتیجه، دلسردی انها از جنبش سبز بود.
پیروزی هیچکس، منجمله جنبش سبز در ایران، بدون مشارکت فعال ملیت های ایرانی امکان ندارد. سر نوشت جنبش سبز بستگی کامل به سرنوشت ملیت ها دارد. اگر رهبران جنبش سبز شجاعت آنرا داشته باشند که دمکراسی و فدرالیسم را مفاد اصلی برنامه کار خود قرار دهند، پیروزی انها قطعی خواهد بود.
6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟
ادامه تبعیض قطعا منجر به تجزیه ایران خواهد شد؛ نه نظام فدرال. انها که فساد و انحطاط، فرهنگشان را شکل داده است، با اوردن دلایل بی اساس بسیار، با تقسیم قدرت بین مردم و مناطق و ملیت ها مخالفت میکنند؛ زیرا تمرکز قدرت و ثروت را در دستان خود، از مملکت و مردم دوست تر میدارند. از تاریخ هم درس نمیگیرند که چطور سلسله های متمرکز ساسانی و صفویه و پهلوی منقرض شدند. نظام فدرال در هیچ مملکتی منجر به تجزیه آن کشور نشده. آنچه موجب تجزیه ایران و کشورهای دیگر گردیده، تمرکز قدرت و فساد های ناشی از آن است.
هیچ راهی برای باقی ماندن ایران، بجز یک نظام فدرال باقی نمانده است. در ایران یا قدرت تجزیه میشود؛ یا مملکت.
3- -نتیجه گیری
در جامعه ای که کثرت گرا، تحمل گرا، عدالت پرور، برابری طلب و تغییر خواه باشد، دمکراسی بر قرار میشود. ایران کشوری کثیر المله است، ولی کثرت گرا نیست. جامعه ایران کثیر الفکر است، ولی تحمل گرا نیست. مملکت لبالب از تبعیض است، ولی برابری طلب نیست. ملت شبانه روز ظلم تجربه میکند، ولی عدالت پرور نیست. فرهنگ ما بسرعت به عقب برمیگردد، ولی تغییر گرا نیست. مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی و مشکلات دیگر حل نخواهد شد، مگر اینکه فرهنگ مردم بطور کامل تغییر یابد.
برگرفته از : ایران گلوبال
انتشار از: کیانوش توکلی ..
اقایان موسوی، کروبی و رضایی پیش از انتخابات بیانیه ای هایی صادر کردند و حقوق اقوام و ملیت ها را رسما و بطور مشروح در برنامه های خود گنجاندند. انها قطعا به این درک درست رسیده بودند که نظام متمرکز، مملکت را به همینجا که اکنون رسیده، خواهند رساند. نتیجه، مشارکت ملیون ها نفر در انتخابات بود.
اما این ارتباط جدی را بعد از انتخابات رها کردند و بهمین دلیل اقوام و ملیت هم فکر کردند که رهبران جنبش سبز در باره مساله دمکراسی و تقسیم قدرت جدی نیستند. نتیجه، دلسردی انها از جنبش سبز بود. پیروزی هیچکس، منجمله جنبش سبز در ایران، بدون مشارکت فعال ملیت های ایرانی امکان ندارد. سر نوشت جنبش سبز بستگی کامل به سرنوشت ملیت ها دارد. اگر رهبران جنبش سبز شجاعت آنرا داشته باشند که دمکراسی و فدرالیسم را مفاد اصلی برنامه کار خود قرار دهند، پیروزی انها قطعی خواهد بود.
- مصاحبه توسط کیانوش توکلی
راجع به این مصاحبه:
آنچه من میگویم مربوط به امروز ایران است؛ و مایی که وجود داریم مسوول آن هستیم. اما فردا روز دیگری خواهد بود و فرزندان ما در شگفت خواهند بود از آنچه ما بودیم و از آنچه ما کردیم.
- 1- بنظر شما ،آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟
در ایران تبعیض ملی و فرهنگی چنان موج میزند که مانع کامل شکوفایی و رشد بهترین استعداد ها ست. شما یک خبر انتشار دادید که سالار کمانگر، یک جوان ایرانی-امریکایی بعنوان مدیر یوتیوب منسوب شده است. این جوان ۳۳ ساله کرد است. اگر او در ایران بود با احتمال زیاد، بعلت کرد بودن، در دانشگاه پذیرفته نمیشد. اگر هم پذیرفته میشد، کار پیدا نمیکرد. اگر کار پیدا میکرد، انقدر تحقیرش میکردند، که بهیچ جا نرسد.
تبعیض در ایران چنان عادی و نهادینه شده، که در طول صد سال گذشته یک بلوچ و یک سنی، نه وزیر شده، نه سفیر و نه تیمسار؛ چه برسد به نخست وزیری، رییس جمهوری و رهبری. تبعیض در تمام زمینه ها، بصورت بیرحمانه ای اجرا میشود. در دانشگاه های بلوچستان، بیش از ۷۰۰ کادر استادی وجود دارد که فقط ۳۰ نفر انها بلوچ هستند. در تمام دوران شاه، سه نفر بلوچ بورس خارج از کشور گرفتند. در زمان آخوند ها هم، در طول ۳۲ سال گذشته، فقط ۳ نفر بورس گرفتند، در حالیکه، طبق تحقیق سازمان ملل، بچه های بلوچ، بالاترین ضریب هوشی را در ایران دارند.
طبق آمار های دانشگاهی، سه میلیون و دو صد هزا ر دانشجو در ایران وجود دارد که سهم بلوچستان حدود هفتاد هزا ر دانشجو میشود؛ در حالیکه کل دانشجویان بلوچ به دو هزا ر نفر نمیرسد.
2- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟
فکر نمیکنم که مشکلات اتنیکی ما در یک نظام دمکراتیک قابل حل با شد؛ زیرا تبعیض فقط در نظام نیست؛ بلکه در تشیع و فرهنگ مردم عادی و حتی روشنفکران ما هم هست. برای مثال، شما چند مقاله در دفاع از سنیها و بلوچ ها در سایت های روشنفکران ایرانی دیده آید؟ خانم شیرین عبادی که قاعدتا باید یک انسان با وجدان باشد، میداند که بر سر ملیت های ایرانی چه میگذرد، اما بندرت چیزی در این زمینه میگوید تا از طرف شونیسم مورد حمله قرار نگیرد.
اگر نظام دمکراتیک باشد، مردم بسادگی دمکرات نخواهند شد. نمونه انها را در اروپا و امریکا میبینید. بسیاری از ایرانی ها، بعد از سی، چهل سال زندگی در آنجا همچنان فرهنگ دیکتاتوری را حفظ کرده اند.شما قطعا شاهد تبعیض ها در تلویزن های فارسی غربی هستید. روسای ایرانی این تلویزیون ها، حتی در غرب، بر خلاف قوانین این کشور ها، تبعیض کاملی علیه اقوام و ملیت های ایرانی روا میدارند. و هنگام ا عتراض صد ها بهانه می آورند. یک انحطاط اخلاقی و فرهنگی مزمنی بر این جامعه مسلط است که مبانی انسانیت را شدیدا خدشه دار کرده است.
حتی فعالان حقوق بشر در ایران تا بتوانند آ عدامها و زندانی شدن های ملیت ها و مخصوصا بلوچ ها و سنی ها را نادیده میگیرند؛ ولی هرگاه، عملیاتی انجام دهند، صدای همه بلند میشود.
3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟
این کار قدم مثبتی در مسیر درستی خواهد بود. تقسیمات کشوری و تمامیت ارضی ممالک محروسه و ایالات و ولایات در قانون اساسی مشروطه، درست مثل تمامیت ارضی کل مملکت تغییر ناپزیر بیان شده بود. مرز های ایالات و الایات هم مشخص بود. اما دولت های پهلوی و جمهوری اسلامی، بر خلاف قانون اساسی مشروطه، و بر خلاف سوابق تاریخی و ملی و قومی، مرز های ایالات را تغییر دادند و پایه های اختلافات زیادی را بنیاد گذاشتند.
تدریس زبان مادری به همان اندازه ضروری است که تدریس زبان فارسی. ما مملکتی داریم، که به قول وزیر آموزش و پرورش، ۷۰% دانش اموزان آن، زبان مادری دیگری دارند که فارسی نیست. از آنجا که مهمترین ثروت یک مملکت مردم آن هستند، بهترین راه برای آبادی ایران و شکوفایی استعداد ها تدریس زبان مادری است.
4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟
هویت ایران مجموعه ای از هویت مردمی است که در آن زندگی میکنند. هر کسی در ایران هویت خود را طلب کند، در واقع، هویت ایران را طلب کرده است. ایران بدون هویت های بلوچ و کرد و ترک عرب و لر و ترکمن، هویت دیگری ندارد. انهایی هم که میخواهند هویت دیگری خلق کنند، بسرنوست جمهوری اسلامی دوچار میگردند. بحران هویت پیدا میکنند. ارزش های انسانی و ایرانی را از دست میدهند و در انحطاط دردناکی سقوط میکنند. انحطاط کنونی ایران ناشی از سقوط ارزش هاست و سقوط ارزش ها ناشی از بحران هویت است.
تحقیقات زیادی هست که نشان میدهد که داشتن یک هویت سالم و قوی باعث بروز استعداد ها میگردد. کسی که بخود اطمینان دارد، ترقی میکند و جلو میرود. کسانی که هویت مشخص نداشته باشند، موفق نمیشوند. برای همین است که ملیت های ایران، با طلب هویت خود، میخواهند از هرج و مرج جمهوری اسلامی، خود را آزاد کنند؛ و با افتخار بهویت خود، به موجودیت خود افتخار کنند و هویت خود را از هویت جمهوری اسلامی جدا سازند.. هویت طلبی ملیت ها، مساوی جدا کردن هویت انها از هویت جمهوری اسلامی و تمام جنایات آن است.
- 5- به نظر شما چه رابطهای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟
اقایان موسوی، کروبی و رضایی پیش از انتخابات بیانیه ای هایی صادر کردند و حقوق اقوام و ملیت ها را رسما و بطور مشروح در برنامه های خود گنجاندند. انها قطعا به این درک درست رسیده بودند که نظام متمرکز، مملکت را به همینجا که اکنون رسیده، خواهند رساند. نتیجه، مشارکت ملیون ها نفر در انتخابات بود. اما این ارتباط جدی را بعد از انتخابات رها کردند و بهمین دلیل اقوام و ملیت هم فکر کردند که رهبران جنبش سبز در باره مساله دمکراسی و تقسیم قدرت جدی نیستند. نتیجه، دلسردی انها از جنبش سبز بود.
پیروزی هیچکس، منجمله جنبش سبز در ایران، بدون مشارکت فعال ملیت های ایرانی امکان ندارد. سر نوشت جنبش سبز بستگی کامل به سرنوشت ملیت ها دارد. اگر رهبران جنبش سبز شجاعت آنرا داشته باشند که دمکراسی و فدرالیسم را مفاد اصلی برنامه کار خود قرار دهند، پیروزی انها قطعی خواهد بود.
6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟
ادامه تبعیض قطعا منجر به تجزیه ایران خواهد شد؛ نه نظام فدرال. انها که فساد و انحطاط، فرهنگشان را شکل داده است، با اوردن دلایل بی اساس بسیار، با تقسیم قدرت بین مردم و مناطق و ملیت ها مخالفت میکنند؛ زیرا تمرکز قدرت و ثروت را در دستان خود، از مملکت و مردم دوست تر میدارند. از تاریخ هم درس نمیگیرند که چطور سلسله های متمرکز ساسانی و صفویه و پهلوی منقرض شدند. نظام فدرال در هیچ مملکتی منجر به تجزیه آن کشور نشده. آنچه موجب تجزیه ایران و کشورهای دیگر گردیده، تمرکز قدرت و فساد های ناشی از آن است.
هیچ راهی برای باقی ماندن ایران، بجز یک نظام فدرال باقی نمانده است. در ایران یا قدرت تجزیه میشود؛ یا مملکت.
3- -نتیجه گیری
در جامعه ای که کثرت گرا، تحمل گرا، عدالت پرور، برابری طلب و تغییر خواه باشد، دمکراسی بر قرار میشود. ایران کشوری کثیر المله است، ولی کثرت گرا نیست. جامعه ایران کثیر الفکر است، ولی تحمل گرا نیست. مملکت لبالب از تبعیض است، ولی برابری طلب نیست. ملت شبانه روز ظلم تجربه میکند، ولی عدالت پرور نیست. فرهنگ ما بسرعت به عقب برمیگردد، ولی تغییر گرا نیست. مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی و مشکلات دیگر حل نخواهد شد، مگر اینکه فرهنگ مردم بطور کامل تغییر یابد.
برگرفته از : ایران گلوبال
انتشار از: کیانوش توکلی ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر