راهپیمائی اعتراضی و اجتماع توام با پرتاب رنگ، تخم مرغ و گوچه فرنگی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی و به آتش کشیدن عکس های بزرگ خامنه ای و احمدی نژاد در پایتخت افغانستان "کابل"، از آتش زیر خاکستر دیگری در همسایه شرقی ایران خبر داد. همچنان که بالا گرفتن مخالفت ها در دولت و حوزه علمیه نجف علیه نفوذ سپاه و ارگان های امنیتی در عراق، از آتش زیر خاکستری خبر داد که در عراق علیه ایران شکل گرفته است.
اعتراض ها در پایتخت افغانستان، پس از اعدام های اخیر افغان ها در زندان های خراسان شکل گرفت و ایجاد محدودیت های امنیتی علیه افغان های مهاجر در ایران آن را تشدید کرد. بدنبال این اعتراض ها، از آنجا که جمهوری اسلامی عادت دارد هر گرهی را با دندان باز کند و پشه را با خمپاره بزند(!)، بعنوان اقدامی تلافی جویانه مانع عبور تانکرهای سوخت از مرزهای مشترک دو کشور شد. با این اقدام، دولت افغانستان که وعده کنترل تظاهرات مردم علیه مقامات جمهوری اسلامی را داشت، خود نیز در این جبهه قرارگرفت. رفت و آمدهای سیاسی در حد معاون اول رئیس جمهور افغانستان به تهران نیز دردی را درمان نکرد، زیرا دولت افغانستان نه می تواند و نه می خواهد جلوی تظاهرات مردم علیه اقدامات جمهوری اسلامی را بگیرد. نمی تواند، زیرا در افغانستان قدرت پراکنده است، و نمی تواند، زیرا نه ناتو موافق چنین اقدامی است و نه طالبان و ضمنا موقعیت مطلوبی برای امریکائی ها پیش آمده تا خشم مردم از حضور ارتش بیگانه در افغانستان را متوجه همسایه ای کند که امریکا نیز با آن مسئله دارد!
در یک چنین موقعیتی است که تظاهرات افغان ها علیه جمهوری اسلامی در کابل ادامه دارد و حالا بیم از آنست که این تظاهرات به داخل ایران نیز رخنه کرده و با افغان های داخل ایران پیوند پیدا کند.
هر گرهی با دندان باز نمی شود و ای بسا یک گره ساده را تبدیل به "گره کور" کند، چنان که مناسبات دو دولت جمهوری اسلامی و افغانستان و مردم افغانستان و حکومت ایران و افغان های داخل ایران و افغان های داخل افغانستان می رود تا به "گره کور" تبدیل شود. سیاست و روشی که در بلوچستان ایران و در تقابل با اهل سنت و مردم بلوچ نیز "گره کور"ی را باعث شده که روز به روز و با ادامه سیاست های خشن دولتی و حکومتی کورتر می شود. گرهی که ابتدا و با گشوده شدن مرزهای ایران به روی افغانها، پس از سقوط دولت داوود و برقرار جمهوری دمکراتیک، در آخرین سال حکومت شاه در ایران آغاز شد و بدنبال انقلاب 57 در ایران، با وسعتی کم نظیر، بصورت مذهبی و نظامی و سیاسی ادامه یافت تا رسید به شرایط کنونی. شرایطی که نزدیک به 3 میلیون افغانی در ایران زندگی می کنند و صدها هزار افغانی که از ایران اخراج شده و با خشم و نفرت علیه ایران در کابل و شهرهای دیگر افغانستان زندگی را دوباره سامان داده اند.
اعتراض ها در پایتخت افغانستان، پس از اعدام های اخیر افغان ها در زندان های خراسان شکل گرفت و ایجاد محدودیت های امنیتی علیه افغان های مهاجر در ایران آن را تشدید کرد. بدنبال این اعتراض ها، از آنجا که جمهوری اسلامی عادت دارد هر گرهی را با دندان باز کند و پشه را با خمپاره بزند(!)، بعنوان اقدامی تلافی جویانه مانع عبور تانکرهای سوخت از مرزهای مشترک دو کشور شد. با این اقدام، دولت افغانستان که وعده کنترل تظاهرات مردم علیه مقامات جمهوری اسلامی را داشت، خود نیز در این جبهه قرارگرفت. رفت و آمدهای سیاسی در حد معاون اول رئیس جمهور افغانستان به تهران نیز دردی را درمان نکرد، زیرا دولت افغانستان نه می تواند و نه می خواهد جلوی تظاهرات مردم علیه اقدامات جمهوری اسلامی را بگیرد. نمی تواند، زیرا در افغانستان قدرت پراکنده است، و نمی تواند، زیرا نه ناتو موافق چنین اقدامی است و نه طالبان و ضمنا موقعیت مطلوبی برای امریکائی ها پیش آمده تا خشم مردم از حضور ارتش بیگانه در افغانستان را متوجه همسایه ای کند که امریکا نیز با آن مسئله دارد!
در یک چنین موقعیتی است که تظاهرات افغان ها علیه جمهوری اسلامی در کابل ادامه دارد و حالا بیم از آنست که این تظاهرات به داخل ایران نیز رخنه کرده و با افغان های داخل ایران پیوند پیدا کند.
هر گرهی با دندان باز نمی شود و ای بسا یک گره ساده را تبدیل به "گره کور" کند، چنان که مناسبات دو دولت جمهوری اسلامی و افغانستان و مردم افغانستان و حکومت ایران و افغان های داخل ایران و افغان های داخل افغانستان می رود تا به "گره کور" تبدیل شود. سیاست و روشی که در بلوچستان ایران و در تقابل با اهل سنت و مردم بلوچ نیز "گره کور"ی را باعث شده که روز به روز و با ادامه سیاست های خشن دولتی و حکومتی کورتر می شود. گرهی که ابتدا و با گشوده شدن مرزهای ایران به روی افغانها، پس از سقوط دولت داوود و برقرار جمهوری دمکراتیک، در آخرین سال حکومت شاه در ایران آغاز شد و بدنبال انقلاب 57 در ایران، با وسعتی کم نظیر، بصورت مذهبی و نظامی و سیاسی ادامه یافت تا رسید به شرایط کنونی. شرایطی که نزدیک به 3 میلیون افغانی در ایران زندگی می کنند و صدها هزار افغانی که از ایران اخراج شده و با خشم و نفرت علیه ایران در کابل و شهرهای دیگر افغانستان زندگی را دوباره سامان داده اند.
پیک نت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر