با توجه به سیاست های اخیر حکومت در قبال مردم بلوچ و اهل سنت و تنش های سیاسی ناشی از آن ما جمعی از علمای اهل سنت و سران طوایف بلوچستان لازم دیدیم نکاتی چند به عرض مقامات عالی رتبه نظام برسانیم، باشد که در جمعشان عاقلی باشد و او را اشاره ای کافی، و بدین وسیله اتمام حجت نموده باشیم. زیرا اعتقاد داریم در حالی که کشور با بحران های بین المللی دچار است، وضع موجود به نفع ملت که هیچوقت نبوده اما دیگر از این به بعد به نفع نظام هم نخواهد بود. اگر وضعیت بدین منوال ادامه یابد به زودی شاهد روزی خواهیم بود که نه از تاک نشانی می ماند و نه از تاک نشان. خلاصه ای از این وضعیت به شرح زیر می باشد
با تاسف فراوان یک جریان تندرو داخلی، فعالانه و غیر کارشناسانه مشغول توطئه های متوالی علیه اهل سنت می باشد، وضعیت به چنان حدی رسیده است که امروز جامعه اهل سنت از خود انتقاد کرده و می پرسد که آیا در اختیار کردن سیاست سعه صدر به خطا نرفته است؟ این در حالی است که جامعه علمای اهل سنت و طبقه ای که در حال حاضر مرجعیت را به عهده دارد همواره از طرف جریان های رادیکال بطن جامعه مورد انتقاد بوده است تا برای بدست آوردن حقوق اهل سنت به سیاست های خشن و بی پروا توسل جوید
عرصه بر اهل سنت ایران بالعموم و مردم بلوچ بالخصوص چنان تنگ شده است که آنها وضعیت خود را در آینده ای نه چندان دور مانند سرخپوستان آمریکا پیش بینی میکنند. به هر حال به حد کافی هوشیار و آماده هستند که هر گاه کارد به استخوان برسد به یک بازی صفر صفر تن دهند
سیاست های حکومت در قبال مردم اهل سنت به مراتب خطرناک تر، شدید تر و افراطی تر از سیاست هایی است که در قبال اقلیت هایی همچون بهایی، یهودی و مسیحی اتخاذ شده است، حال آنکه جامعه اهل سنت نه به عنوان یک اقلیت بلکه یک اکثریت دوم پس از اکثریت شیعی در ایران شناخته شده و این یک حقیقت پذیرفته شده است
سیاست های حکومت بالخصوص در سال های اخیر بسیار به دور از منطق سیاسی بوده و با هیچ مکتب سیاسی همخوانی ندارد، در نتیجه بجای آرام کردن مردم و راضی نگهداشتن آنها که همانا اساس حکومتداری هر حکومت است همواره به تحریک مردم پرداخته است. به این باور قطعی رسیده ایم که یک جریان نفوذی ضد حاکمیت با اعمال نفوذ دست به چنین اعمالی می زند تا موجبات بدنامی و تضعیف هر چه بیشتر حاکمیت را فراهم آورد. جامعه اهل سنت قبلا نیز به طور مکرر در خصوص حضور چنین جریانی به حکام بی خرد هشدار داده است اما شاید این هشدار ها هم توسط همین جریان نفوذی فیلتر شده به استحضار سران نظام نرسیده است
رادیکالیسم منطقه ای و مذهبی بسرعت در حال گسترش در بطن جامعه می باشد و به یک طرز تفکری تبدیل شده است که روز به روز بر دیگر تفکرات صلح جویانه و مصلحت گرا در حال چربیدن است. سیاست های اخیرحکومت و اعمال فشارهای بی مورد کودکانه در قبال مردم بلوچ واهل سنت عموم مردم را به این فکر واداشته که از خود بپرسند: آیا این تصمیمات توسط سیاست مداران و دولتمردان دور اندیش و آینده نگر گرفته می شوند یا توسط چند نفر کودک تازه به دوران رسیده طرح و اجرا می شوند؟
کار به جایی رسیده که دولتمردان کنونی استقلال حوزه های علمیه اهل سنت را - که تنها نقاطی هستند که اهل سنت توانسته اند در آنها آزادی عمل نسبی داشته باشند- نیز تحمل نکرده و با مصوبات خویش عملا این استقلال را هدف قرار داده اند و این همان نقطه ای است که به عنوان خط قرمز از آن یاد می کنیم. همانا عبور از این خط قرمز طعم حکمرانی را به کام حکام تلخ خواهد کرد
دامنه توهین به مقدسات اهل سنت، از مناطق شیعی نشین فرا تر رفته و به نقاط سنی نشین سرایت کرده است، و هر چند گاه منجر به زد وخورد هایی بین مردم و فتنه آفرینان میشود؛ اگر چه توهین به مقدسات اهل سنت توسط رسانه حکومتی تاریخچه ای بس دیرینه دارد
در کشوری که حکومتش افتخار احداث مساجد و نماز خانه در نقاط مختلف دنیا، دارد و در و دیوارهای شهرهایش مزین به شعارها و احادیثی است که به خواندن نماز دعوت می دهند، مراسم نماز اهل سنت در منازل شخصی و استیجاری هم غیر قابل تحمل بوده و به صورت فله ای در حال تعطیل شدن هستند
در کلاسهای عقیدتی سیاسی پادگانها و دانشگاهها سربازان و دانشجویان به سوی نماز فراخوانده می شوند، ولی از اقامه نماز جماعت سربازان و دانشجویان اهل سنت جلوگیری می شود. درکنار این سربازان بلوچ و اهل سنت از انواع تحقیرهای مذهبی و فرهنگی دیگر در امان نیستند
علمای متدین و خادمان دین اهل سنت یکی پس از دیگری به دادگاه ویژه روحانیت احضار شده و آرامش فکری آنها سلب شده است. در حالی که همه اهل سنت از تبعیض مذهبی رنج می برند، علمای بلوچ در معرض تبعیض مضاعف بوده و لبه تیز تبعیضهای مذهبی بطرف آنان می باشد
دراستان سیستان و بلوچستان انگار محرومیت ها و تبعیض های سی و چند ساله هنوز مسئولان محلی بالخصوص برادران سیستانی کوتاه اندیش را ارضا نکرده و تبعیض ها با قدرت هر چه تمامتر ادامه دارد غافل از اینکه این یک توطئه تمام عیار از طرف کسانی است که می خواهند نسل آینده برادران سیستانی را نا امن نموده، در معرض انتقام جویی از طرف مردم بلوچ قرار دهندريا؛ و این یک خیانت آشکار به نسل آینده برادران سیستانی میباشد
انتظار این مردم از جمهوری اسلامی چه بوده است؟.
این سوال همواره در اذهان ما بی پاسخ مانده است که مگر اهل سنت از جمهوری اسلامی چه انتظار بی جایی داشته که این چنین مورد ظلم واقع شده اند. آیا خواسته ای بیش از حقوق مشروع خود در قانون اساسی داشته اند؟! آیا چیزی بیش از حقوق شهروندی خود مطالبه کرده اند؟ آیا داشتن مکانی برای عبادت و راز و نیاز در نظامی که نام اسلامی بخود داشته است، خواسته ای غیر قانونی است؟! آیا تعلیم و تعلم بر مبنای قانون اساسی خود جمهوری اسلامی خواسته نابجایی است؟! آیا برگزاری مراسم صرفا مذهبی و عبادی مخل امنیت است ومنافع حاکمیت را تهدید می کند؟! آیا فعالیت جهت خدمت رسانی به مردم محروم در قالب سازمان های غیر دولتی در راستای تامین منافع گروهک ها است؟.
در آخر یاد آوری این نکته را ضروری می دانیم که حضور اهل سنت در بلوچستان و دیگر مناطق همچون کردستان و جنوب و خراسان و غیره به عنوان یک واقیعت پذیرفتنی است و حکام باید این جام زهر را در حلقوم خود فرو دهند. نسل کشی، سفاکی و جنایتهای شاه اسماعیل صفوی نتوانست ریشه محکم پیروان اهل سنت را در این مناطق بر کند و بطور قطع هیچ سیستم دیگری هم قادر به این کار نخواهد بود
به جای آن توصیه می کنیم به مناطق شیعه نشین اصفهان و شیراز و کرمان و رشت و غیره بپردازید که سست عنصری مردمانش آنان را با یک "های" از "مجوسیت" به "اسلام" کشاند و با یک "هوی" از "تسنن" به "تشیع"، و امروز همانطور که رهبرنظام خود در سفر اخیر خود به قم به آن اذعان فرمودند گروه گروه به سمت "مسیحیت" و "شیطان پرستی" در حال ریزش اند. مبادا که روزی گلیم از زیر پای اهالی قم نیز برکشند
به یاد داشته باشید که اگر چه اهل سنت ایران در اکثریت دوم هستند ، اما دنیای کنونی روز به روز در حال کوچک شدن است؛ مرزهای جغرافیایی یکی پس از دیگری در حال از بین رفتن هستند. در دهکده جهانی آینده جایگاه اهل سنت به عنوان اکثریت اول پیش از پیش پذیرفته شده است، لذا در چنان دنیایی اقتضای عقل و آینده نگری این است که با اهل سنت به نیکی رفتار نمایید تا روزی به نفرین خودی های گیر افتاده در دامان اکثریت اهل سنت گرفتار نیایید
و السلام علی من التبع الهدی
زاهدان آنلاين
با تاسف فراوان یک جریان تندرو داخلی، فعالانه و غیر کارشناسانه مشغول توطئه های متوالی علیه اهل سنت می باشد، وضعیت به چنان حدی رسیده است که امروز جامعه اهل سنت از خود انتقاد کرده و می پرسد که آیا در اختیار کردن سیاست سعه صدر به خطا نرفته است؟ این در حالی است که جامعه علمای اهل سنت و طبقه ای که در حال حاضر مرجعیت را به عهده دارد همواره از طرف جریان های رادیکال بطن جامعه مورد انتقاد بوده است تا برای بدست آوردن حقوق اهل سنت به سیاست های خشن و بی پروا توسل جوید
عرصه بر اهل سنت ایران بالعموم و مردم بلوچ بالخصوص چنان تنگ شده است که آنها وضعیت خود را در آینده ای نه چندان دور مانند سرخپوستان آمریکا پیش بینی میکنند. به هر حال به حد کافی هوشیار و آماده هستند که هر گاه کارد به استخوان برسد به یک بازی صفر صفر تن دهند
سیاست های حکومت در قبال مردم اهل سنت به مراتب خطرناک تر، شدید تر و افراطی تر از سیاست هایی است که در قبال اقلیت هایی همچون بهایی، یهودی و مسیحی اتخاذ شده است، حال آنکه جامعه اهل سنت نه به عنوان یک اقلیت بلکه یک اکثریت دوم پس از اکثریت شیعی در ایران شناخته شده و این یک حقیقت پذیرفته شده است
سیاست های حکومت بالخصوص در سال های اخیر بسیار به دور از منطق سیاسی بوده و با هیچ مکتب سیاسی همخوانی ندارد، در نتیجه بجای آرام کردن مردم و راضی نگهداشتن آنها که همانا اساس حکومتداری هر حکومت است همواره به تحریک مردم پرداخته است. به این باور قطعی رسیده ایم که یک جریان نفوذی ضد حاکمیت با اعمال نفوذ دست به چنین اعمالی می زند تا موجبات بدنامی و تضعیف هر چه بیشتر حاکمیت را فراهم آورد. جامعه اهل سنت قبلا نیز به طور مکرر در خصوص حضور چنین جریانی به حکام بی خرد هشدار داده است اما شاید این هشدار ها هم توسط همین جریان نفوذی فیلتر شده به استحضار سران نظام نرسیده است
رادیکالیسم منطقه ای و مذهبی بسرعت در حال گسترش در بطن جامعه می باشد و به یک طرز تفکری تبدیل شده است که روز به روز بر دیگر تفکرات صلح جویانه و مصلحت گرا در حال چربیدن است. سیاست های اخیرحکومت و اعمال فشارهای بی مورد کودکانه در قبال مردم بلوچ واهل سنت عموم مردم را به این فکر واداشته که از خود بپرسند: آیا این تصمیمات توسط سیاست مداران و دولتمردان دور اندیش و آینده نگر گرفته می شوند یا توسط چند نفر کودک تازه به دوران رسیده طرح و اجرا می شوند؟
کار به جایی رسیده که دولتمردان کنونی استقلال حوزه های علمیه اهل سنت را - که تنها نقاطی هستند که اهل سنت توانسته اند در آنها آزادی عمل نسبی داشته باشند- نیز تحمل نکرده و با مصوبات خویش عملا این استقلال را هدف قرار داده اند و این همان نقطه ای است که به عنوان خط قرمز از آن یاد می کنیم. همانا عبور از این خط قرمز طعم حکمرانی را به کام حکام تلخ خواهد کرد
دامنه توهین به مقدسات اهل سنت، از مناطق شیعی نشین فرا تر رفته و به نقاط سنی نشین سرایت کرده است، و هر چند گاه منجر به زد وخورد هایی بین مردم و فتنه آفرینان میشود؛ اگر چه توهین به مقدسات اهل سنت توسط رسانه حکومتی تاریخچه ای بس دیرینه دارد
در کشوری که حکومتش افتخار احداث مساجد و نماز خانه در نقاط مختلف دنیا، دارد و در و دیوارهای شهرهایش مزین به شعارها و احادیثی است که به خواندن نماز دعوت می دهند، مراسم نماز اهل سنت در منازل شخصی و استیجاری هم غیر قابل تحمل بوده و به صورت فله ای در حال تعطیل شدن هستند
در کلاسهای عقیدتی سیاسی پادگانها و دانشگاهها سربازان و دانشجویان به سوی نماز فراخوانده می شوند، ولی از اقامه نماز جماعت سربازان و دانشجویان اهل سنت جلوگیری می شود. درکنار این سربازان بلوچ و اهل سنت از انواع تحقیرهای مذهبی و فرهنگی دیگر در امان نیستند
علمای متدین و خادمان دین اهل سنت یکی پس از دیگری به دادگاه ویژه روحانیت احضار شده و آرامش فکری آنها سلب شده است. در حالی که همه اهل سنت از تبعیض مذهبی رنج می برند، علمای بلوچ در معرض تبعیض مضاعف بوده و لبه تیز تبعیضهای مذهبی بطرف آنان می باشد
دراستان سیستان و بلوچستان انگار محرومیت ها و تبعیض های سی و چند ساله هنوز مسئولان محلی بالخصوص برادران سیستانی کوتاه اندیش را ارضا نکرده و تبعیض ها با قدرت هر چه تمامتر ادامه دارد غافل از اینکه این یک توطئه تمام عیار از طرف کسانی است که می خواهند نسل آینده برادران سیستانی را نا امن نموده، در معرض انتقام جویی از طرف مردم بلوچ قرار دهندريا؛ و این یک خیانت آشکار به نسل آینده برادران سیستانی میباشد
انتظار این مردم از جمهوری اسلامی چه بوده است؟.
این سوال همواره در اذهان ما بی پاسخ مانده است که مگر اهل سنت از جمهوری اسلامی چه انتظار بی جایی داشته که این چنین مورد ظلم واقع شده اند. آیا خواسته ای بیش از حقوق مشروع خود در قانون اساسی داشته اند؟! آیا چیزی بیش از حقوق شهروندی خود مطالبه کرده اند؟ آیا داشتن مکانی برای عبادت و راز و نیاز در نظامی که نام اسلامی بخود داشته است، خواسته ای غیر قانونی است؟! آیا تعلیم و تعلم بر مبنای قانون اساسی خود جمهوری اسلامی خواسته نابجایی است؟! آیا برگزاری مراسم صرفا مذهبی و عبادی مخل امنیت است ومنافع حاکمیت را تهدید می کند؟! آیا فعالیت جهت خدمت رسانی به مردم محروم در قالب سازمان های غیر دولتی در راستای تامین منافع گروهک ها است؟.
در آخر یاد آوری این نکته را ضروری می دانیم که حضور اهل سنت در بلوچستان و دیگر مناطق همچون کردستان و جنوب و خراسان و غیره به عنوان یک واقیعت پذیرفتنی است و حکام باید این جام زهر را در حلقوم خود فرو دهند. نسل کشی، سفاکی و جنایتهای شاه اسماعیل صفوی نتوانست ریشه محکم پیروان اهل سنت را در این مناطق بر کند و بطور قطع هیچ سیستم دیگری هم قادر به این کار نخواهد بود
به جای آن توصیه می کنیم به مناطق شیعه نشین اصفهان و شیراز و کرمان و رشت و غیره بپردازید که سست عنصری مردمانش آنان را با یک "های" از "مجوسیت" به "اسلام" کشاند و با یک "هوی" از "تسنن" به "تشیع"، و امروز همانطور که رهبرنظام خود در سفر اخیر خود به قم به آن اذعان فرمودند گروه گروه به سمت "مسیحیت" و "شیطان پرستی" در حال ریزش اند. مبادا که روزی گلیم از زیر پای اهالی قم نیز برکشند
به یاد داشته باشید که اگر چه اهل سنت ایران در اکثریت دوم هستند ، اما دنیای کنونی روز به روز در حال کوچک شدن است؛ مرزهای جغرافیایی یکی پس از دیگری در حال از بین رفتن هستند. در دهکده جهانی آینده جایگاه اهل سنت به عنوان اکثریت اول پیش از پیش پذیرفته شده است، لذا در چنان دنیایی اقتضای عقل و آینده نگری این است که با اهل سنت به نیکی رفتار نمایید تا روزی به نفرین خودی های گیر افتاده در دامان اکثریت اهل سنت گرفتار نیایید
و السلام علی من التبع الهدی
زاهدان آنلاين
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر