گزارش رسیده از شهر کرمانشاه از برنامه ریزی گسترده مقامات رژیم در این شهر به بهانه سفر "احمدی نژاد" به کرمانشاه خبر می دهد. طبق این گزارش ها ارگان های گوناگون رژیم در کرمانشاه جهت آماده سازی مقدمات سفر احمدی نژاد و استفاده از مردم به عنوان ابزار استقبال، 42 ستاد مختلف تبلیغی، امنیتی و تدارکاتی تشکیل داده اند. مقامات رژیم در این ستادها مشغول برنامه ریزی های گوناگون از جمله چاپ عکس، پوستر و پلاکاردهایی به نقل از مردم کرمانشاه می باشند. گفته می شود شماری از این ستادها به مسئله چگونگی انتقال مردم از نقاط مختلف این استان و استان های همجوار به شهر کرمانشاه در زمان ورود احمدی نژاد و افراد همراهش اختصاص یافته اند.
گزارش رسیده همچنین از تشکیل 8 ستاد با سرپرستی معاون سیاسی استانداری رژیم در کرمانشاه جهت پشتیبانی، تامین امنیت و حراست از سفر نامبرده خبر می هد. علاوه بر این مقامات رژیم تمام فرمانداری های استان را ملزم به برنامه ریزی های دقیق جهت پررنگ نشان دادن استقبال از این سفر در شهرهای مختلف کرده اند. دانش آموزان مدارس و کارمندان ادارات دولتی موظف به شرکت در این نمایش شده اند. تیم های تلویزیونی آماده شده اند تا با مونتاژ ماهرانه صحنه ها پرده تلویزیونی این نمایش را طراحی کنند.
سوال این است وقتی مردم خود به عنوان شاهدان زنده تدارک این نمایش مسخره می دانند که این به اصطلاح استقبال چگونه سازمان داده می شود، وقتی صفوف رژیم خود دست اندرکار نمایش هستند، طبیعی است که توهمی نسبت به ماهیت آن نداشته باشند، وقتی افکار عمومی مردم جهان حداقل از روی آنچه که در تظاهرات میلیونی سال گذشته علیه احمدی نژاد اتفاق افتاد از میزان نفوذ و اعتبار وی در میان مردم خبر دارند، این نمایش ها با چه منظوری طراحی می شوند، هدف این نمایش ها چه کسانی هستند و رژیم با اینگونه برنامه ریزی ها چه چیزی را می خواهد به رخ چه کسی بکشد؟
پاسخ به روشنی این است هدف این نمایش ها در درجه اول خود همان مردمی هستند که در صحنه های این بازی قرار گرفته اند. آنچه که به این ترتیب انجام می گیرد یک قدرت نمایی کاذب است که آگاهانه و بر طبق یک سنت جا افتاده در نزد همه دیکتاتوری های جهان سازمان داده می شود.
اشکال متنوع دیگری هم از این نوع قدرت نمایی های کاذب وجود دارد. به عنوان نمونه می توان به نمایش آزمایش های موشکی جمهوری اسلامی اشاره کرد. هر از چندگاهی تعدادی موشک را در بیابان های مرکزی ایران آزمایش می کنند. مسلما اینگونه نمایش ها برای ترساندن ارتش آمریکا و قدرت های برتر نظامی جهان نیست زیرا همه آنها مدتهاست تکنولوژی عقب مانده به کار رفته در این نوع سلاح ها را شناسایی کرده اند و راههای خنثی کردن آنها را در همان لحظات نخست به کار بردنشان آموخته اند. اینگونه نمایش ها به هیچ وجه در حدی نیستند که دولت های غربی را از قدرت نظامی جمهوری اسلامی بترساند، در اینجا هم هدف چیزی نیست جز مردمی که این رژیم بر آنان حکومت می کند و پای تلویزیون ها نشسته اند و این صحنه ها را تماشا می کنند. در جریان آزمایش های موشکی گاهی کار به جایی می رسد که مطبوعات غربی از مونتاژ شدن صحنه های موشک پرانی پرده بر می دارند. روشن است که برای کشورهایی که از طریق ماهواره های قدرتمند خود قادرند حتی پلاک ماشینی را در خیابان های تهران شناسایی کنند چنین تقلب هایی چه اندازه مسخره است.
وقتی یک نفر زندانی را با زور شکنجه های وحشیانه به پای مصاحبه های تلویزیونی می کشانند تردیدی ندارند که همگان ماهیت واقعی اینگونه نمایش های اعتراف گیری تلویزیونی را می شناسد. بنابراین هدفشان در واقع نه تبلیغ و فریب بلکه قدرت نمایی و ارعاب است. آنان از این طریق می خواهند توانایی خود را در شکستن اراده انسان ها نمایش دهند. در همه این موارد قدرت نمایی، هدف همواره مردم همین کشور هستند. آنان را قرار است به تمکین و تسلیم و سر فرود آوردن وادار سازند. آنان را قرار است با کشاندنشان به پای استقبال فرمایشی تحقیر کنند و نشان دهند که گویا این رژیم هر کاری که بخواهد از دستش بر می آید.
وقتی مردمی را اعم از کودک و پیر و جوان به تماشای یک صحنه اعدام می کشانند، هدف نمایش دادن اجرای به اصطلاح عدالت نیست، بلکه از نظر جمهوری اسلامی همه مردمی که به تماشا آمده اند بالقوه دشمن رژیم به شمار می روند، بنابراین بایستی مرعوب شوند و سرجایشان نشانده شوند.
بکارگیری روش قدرت نمایی کاذب ابداع جمهوری اسلامی نیست، روش همه دیکتاتورهای این عصر بوده و هست. این شیوه کار، مکمل همان روش هایی است که پلیس، زندان، ارتش، بسیج، پاسدار، شکنجه و اعدام در صحنه های دیگری از نمایش برای آن سازمان یافته اند.
قدرت نمایی کاذب همواره یکی از از ابزارهای ارعاب است و سبک کار معمول همه دیکتاتورهای جهان است. نمایش های خیره کننده رژیم حاکم در کره شمالی را در مناسبت های رسمی شان نگاه کنید، مردم گرسنه کره شمالی بایستی مخارج همه این نمایش های باشکوه را بدهند، خود نیز در آن مشارکت کنند، تا ناتوانی خویش را بپذیرند و به زندگی تحت سایه قدرت دیکتاتور عادت کنند. توانایی "چائوشسکو" دیکتاتور رومانی را در سازمان دادن نمایش های هنری عظیم خیابانی تا یکسال قبل از سقوط بیاد بیاورید. این نمایش ها در خدمت وادار کردن مردم به تمکین با روش های دیگر بود. جشن های پر خرج 2500 ساله شاه ایران هم با هدف تقویت حس ناسیونالیستی در مردم طراحی نشده بود بلکه می خواست جلال و جبروت رژیم پادشاهی را در ذهن مردم جاودانی سازد.
وقتی مسئله تا این حد روشن است بنابراین بایستی با کار آگاهانه اینگونه نمایش ها را هر چه سبک تر و بی رونق تر کرد. بایستی به دانش آموزان مدارس و کارمندان ادارات دولتی گفت که متحدانه مقاومت کنند و به ابزار بدون اراده اینگونه قدرنمایی های رژیم تبدیل نشوند. آنان باید بدانند که هدف از این نمایش خود آنها هستند. هدف این است که اراده و اعتماد به نفس خود همین دانش آموزان و کارمندان و مردمی را که با لطایف الحیل به اینگونه نمایش ها کشانده اند، درهم بشکنند و به کاری وادارشان سازند که هرگز از ته دل خواهان آن نیستند. اگر این رژیم از سرنوشت دیکتاتوری های سرنگون شده سایر نقاط جهان درس نگرفته است و سرنوشت محتوم خود را نمی شناسد و به بی حاصل بودن این روش ها در دراز مدت پی نبرده است، مردمی که هدف این نمایش ها هستند نباید حاضرین در صحنه ای باشند که برای مرعوب ساختن خود آنان طراحی شده است و به این ترتیب به دیکتاتور مجال بدهند که چند صباحی دیگر به زندگی ننگین خود ادامه دهد.
گزارش ارسالی از کوموله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر