شجاعی ـ كارمند اخراجي دانشگاه (رشته علوم انساني).
ویژۀ سنی نیوز: از زاویه دید روانشناسان و جامعه شناسان اگر بخواهیم به انقلابهای مردمی و تاریخ پر مد و جذر آن بنگریم بسیار آسان و روشن و آشکار می توانیم دریابیم که به صرف نظر از اینکه دیکتاتور حاکم بر جامعه دارای چه رنگ استبدادی و چه پیشینه ملی و دینی و فرهنگی هست حد اقل می توان گفت که این نقطه مورد توافق تمام ملتهای تحت ستم است که هر فشار که هر فشار, انفجاری به دنبال دارد.
اینکه نوع و رنگ و درجه فشار دیکتاتور بر جامعه با چه مقیاسی سنجیده شود مهم نیست و اینکه جرقه انفجار مردمی علیه دیکتاتور را چه کسی آغاز کند باز هم دست کم در آغاز انفجار و سیر حرکت آن مهم نیست, آنچه مهم است این است که هر ملت و توده ای از خود یک ظرفیت مشحصی دارد که می تواند ظلم و فشار و اختناق را تحمل کند, هرگاه ظرفیت ملت و جامعه ای پر شود دیگر مهم نیست که انفجار چگونه و از کجا آغاز شود, اسم همین انفجار مردمی انقلاب است.
شکی نیست که انقلابها همیشه از خود رهبرانی دارند و غالبا دو نوع رهبر در مسیر انقلاب وجود دارد یکی رهبران حقیقی انقلاب و مردم و دیگر رهبران فرصت طلبی که سعی می کنند به اصطلاح بر موج سوار شوند و از فرصت پیش آمده بهره برداری کنند.
در انقلاب ملی ایران که 22 بهمن 57 به ثمر رسید عده ای بر موج سوار شدند و هویت ملی انقلاب را سلب کرده و آنرا نه تنها دزدیدند که غاصبانه آنرا به مسلخ بردند, و تمام رهبران ملی انقلاب و توده ای که بر علیه ظلم و ستم و فساد و بی عدالتی انقلاب کرده بودند را چنان گرفتار سراب کردند که تا وقتی فهمیدند آنچه می بینند و به آنان وعده داده شده سراب است کار از کار گذشته بود!.
فرصت طلبان تنها به آرمان ملت ایران خیانت نکردند خیانت بزرگتر و خطرناکتر به اسلام و دینی کردند که مظلومانه در چنگ این فرصت طلبان دین فروش قرار گرفته و مظلومانه در میان چنگ و دندان آنان همچون قربانی دست و پا بسته ای در حال جان کندن است.
آری اسلام عزیز بسیار ناجوانمردانه بدنام شده و تاکنون هم دارد بدنام می شود, رهبران غاصب و فرصت طلبی که بر موج آرمانهای ملت ایران و بر سکوبی قربانیها و فدکاریهای بیش از صد سال مبارزه حق طلبانه ملت ایران سوار شدند چنان با قیافه حق به جانبی ندای انقلاب و جمهوری اسلامی و استقلال و آزادی سر می دادند و تا امروز نیز بی شرمانه همان کلمات را تکرار می کنند که بسیاری از مردم نا آگاه در خارج از مرزها و بعضی فریب خوردگان در داخل باورشان شده که این دین فروشان واقعا حامی و ناجی ملت مظلوم ایران هستند.
و ننگین تر از آن اینکه دیکتاتور خونخوار و ستم پیشه حاکم بر دوش ملت مظلوم در ایران امروز خود را ولی امر مسلمین جهان معرفی می کند و با کمال بی شرمی و بی حیای گویا به ملتهای دیگر درس انقلاب و آزادی می دهد!.
غافل از اینکه مردم جهان و بخصوص کسانی که او به دروغ خود را ولی امر آنان می پندارد و با کمال قاطعیت بر دهان او کوبیدند و گفتند بی حیا به تو چه ربطی دارد؟! تو چکاره ای که اینگونه بی شرمانه سخن می گویی و به ما توصیه می کنی؟!.
خجالت بکش تو که فساد دینی و اخلاقی و مالی و اداری تو به حدی رسیده که ملت زیر ستم تو و دار و دسته ات جیغ و فغانشان گوش دنیا را کر کرده هنوز که یک سال بیشتر نگذشته که حتی مردان زندانی در ایران بوسیله سادسیتم های انبهای حوزه های علمیه مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند!.
دیکتاتورهای ما با همه وقاحت و ستمی که بر ما روا داشته اند دست کم عفت ما را که به تاراج نداده اند, دیکتاتورهای ما اگر سر دشت اندوخته اند به نام دین نیز وخته اند اگر ظلم کرده اند به نام این نکرده اند,اگر آدم کشته اند به نام دین نکشته اند, اگر زندانها را پر کرده اند به نام این نکرده اند.
اما تو ای ولی سفیه که نابخردی ات جهانی را حیران کرده و تمام عقلا و حتی مجانین را شگفت زده نموده! تو که سخن از دین و دینداری می زنی, تو که 36 میلیارد دلار از خون ملت مظلوم خود به نام دین سرهم کرده ای؟ تو که نان شب مردم را به نام دین غصب می کنی! تو که عفت و ناموس مردم را به نام دین به تاراج می دهی تو که هر آنچه بر مردم خود روا می داری به نام دین روا می داری؟ شرم نمی کنی؟!.
کسانی که تو سالهای متمادی از خون ملت ایران به دهانشان لقمه دادی تا شاید سیاست های ددمنشانه ترا تأیید کنند امروز احساس ننگ و شرم دارند که در کنار تو بایستند.
راشد غنوشی که سالها با نهضت مهاجر و سرگردانش از مجبوری از تو مواجب می گرفت امروز اعلان می کند که از اینکه نامش در کنار نام تو و آن غاصب بزرگ انقلاب ایران یاد شود ننگ و شرم دارد!.
و اخوان المسلمین مصر که تو ناجوانمردانه سعی کردی در خطبه مسخره خود آنانرا وارث انقلاب غصب شده ایران معرفی کنی با مشت آهنین بر دهانت کوبیدند و گفتند ای دروغگوی بی حیا ما کی خواسیتم انقلابی شبیه انقلاب غصب شده ای که تو جزو غاصبان آن هستی رقم بزنیم؟!.
آیا می دانی که تو امروز بدترین الگوی دینداری در جهان هستی! کسانی هم که خواب حکومت اسلامی را می دیدند فقط برای اینکه به تو و امثال تو بگویند که حاضر نیستند با نام دین و اسلام مردم را بچاپند حاضر نیستند حکومت دینی داشته باشند!.
امروز دینداران حقیقی و پایبند دین می گویند ما که نمی خواهم به نام دین و خمس لقمه نان مردم را بچاییم! ما که نمی خواهیم به نام دین و صیغه و متعه ناموس و عفت مردم را به تاراج دهیم! پس حکومت دینی آنهم مانند حکومت مسخره شما نه تنها مهم نیست که سبب بدنامی دین است.
حکومت دموکراسی باشد مردمی باشد اما اهل دین بتوانند به دنیا نشان دهند که دین و دینداری برای امنیت جامعه است و نه چاپیدن جامعه.
پس ما حکومت دینی نمی خواهیم دین واقعی می خواهیم که دینداران با صداقت و با کفایت در کنار سایر آحاد ملت زندگی کنند و اگر مردم تشخیص دادند که یک شخص دیندار حکومت کند بکند اما برای خدمت به مردم و نه برای دزدیدن و چابیدن مردم.
پس همه می دانند که ولی امر مسلمین جهان بدترین الگوی دینداری در جهان است و در خطبه عربی مسخره خود فضولی بی مورد کرده است.
ویژۀ سنی نیوز: از زاویه دید روانشناسان و جامعه شناسان اگر بخواهیم به انقلابهای مردمی و تاریخ پر مد و جذر آن بنگریم بسیار آسان و روشن و آشکار می توانیم دریابیم که به صرف نظر از اینکه دیکتاتور حاکم بر جامعه دارای چه رنگ استبدادی و چه پیشینه ملی و دینی و فرهنگی هست حد اقل می توان گفت که این نقطه مورد توافق تمام ملتهای تحت ستم است که هر فشار که هر فشار, انفجاری به دنبال دارد.
اینکه نوع و رنگ و درجه فشار دیکتاتور بر جامعه با چه مقیاسی سنجیده شود مهم نیست و اینکه جرقه انفجار مردمی علیه دیکتاتور را چه کسی آغاز کند باز هم دست کم در آغاز انفجار و سیر حرکت آن مهم نیست, آنچه مهم است این است که هر ملت و توده ای از خود یک ظرفیت مشحصی دارد که می تواند ظلم و فشار و اختناق را تحمل کند, هرگاه ظرفیت ملت و جامعه ای پر شود دیگر مهم نیست که انفجار چگونه و از کجا آغاز شود, اسم همین انفجار مردمی انقلاب است.
شکی نیست که انقلابها همیشه از خود رهبرانی دارند و غالبا دو نوع رهبر در مسیر انقلاب وجود دارد یکی رهبران حقیقی انقلاب و مردم و دیگر رهبران فرصت طلبی که سعی می کنند به اصطلاح بر موج سوار شوند و از فرصت پیش آمده بهره برداری کنند.
در انقلاب ملی ایران که 22 بهمن 57 به ثمر رسید عده ای بر موج سوار شدند و هویت ملی انقلاب را سلب کرده و آنرا نه تنها دزدیدند که غاصبانه آنرا به مسلخ بردند, و تمام رهبران ملی انقلاب و توده ای که بر علیه ظلم و ستم و فساد و بی عدالتی انقلاب کرده بودند را چنان گرفتار سراب کردند که تا وقتی فهمیدند آنچه می بینند و به آنان وعده داده شده سراب است کار از کار گذشته بود!.
فرصت طلبان تنها به آرمان ملت ایران خیانت نکردند خیانت بزرگتر و خطرناکتر به اسلام و دینی کردند که مظلومانه در چنگ این فرصت طلبان دین فروش قرار گرفته و مظلومانه در میان چنگ و دندان آنان همچون قربانی دست و پا بسته ای در حال جان کندن است.
آری اسلام عزیز بسیار ناجوانمردانه بدنام شده و تاکنون هم دارد بدنام می شود, رهبران غاصب و فرصت طلبی که بر موج آرمانهای ملت ایران و بر سکوبی قربانیها و فدکاریهای بیش از صد سال مبارزه حق طلبانه ملت ایران سوار شدند چنان با قیافه حق به جانبی ندای انقلاب و جمهوری اسلامی و استقلال و آزادی سر می دادند و تا امروز نیز بی شرمانه همان کلمات را تکرار می کنند که بسیاری از مردم نا آگاه در خارج از مرزها و بعضی فریب خوردگان در داخل باورشان شده که این دین فروشان واقعا حامی و ناجی ملت مظلوم ایران هستند.
و ننگین تر از آن اینکه دیکتاتور خونخوار و ستم پیشه حاکم بر دوش ملت مظلوم در ایران امروز خود را ولی امر مسلمین جهان معرفی می کند و با کمال بی شرمی و بی حیای گویا به ملتهای دیگر درس انقلاب و آزادی می دهد!.
غافل از اینکه مردم جهان و بخصوص کسانی که او به دروغ خود را ولی امر آنان می پندارد و با کمال قاطعیت بر دهان او کوبیدند و گفتند بی حیا به تو چه ربطی دارد؟! تو چکاره ای که اینگونه بی شرمانه سخن می گویی و به ما توصیه می کنی؟!.
خجالت بکش تو که فساد دینی و اخلاقی و مالی و اداری تو به حدی رسیده که ملت زیر ستم تو و دار و دسته ات جیغ و فغانشان گوش دنیا را کر کرده هنوز که یک سال بیشتر نگذشته که حتی مردان زندانی در ایران بوسیله سادسیتم های انبهای حوزه های علمیه مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند!.
دیکتاتورهای ما با همه وقاحت و ستمی که بر ما روا داشته اند دست کم عفت ما را که به تاراج نداده اند, دیکتاتورهای ما اگر سر دشت اندوخته اند به نام دین نیز وخته اند اگر ظلم کرده اند به نام این نکرده اند,اگر آدم کشته اند به نام دین نکشته اند, اگر زندانها را پر کرده اند به نام این نکرده اند.
اما تو ای ولی سفیه که نابخردی ات جهانی را حیران کرده و تمام عقلا و حتی مجانین را شگفت زده نموده! تو که سخن از دین و دینداری می زنی, تو که 36 میلیارد دلار از خون ملت مظلوم خود به نام دین سرهم کرده ای؟ تو که نان شب مردم را به نام دین غصب می کنی! تو که عفت و ناموس مردم را به نام دین به تاراج می دهی تو که هر آنچه بر مردم خود روا می داری به نام دین روا می داری؟ شرم نمی کنی؟!.
کسانی که تو سالهای متمادی از خون ملت ایران به دهانشان لقمه دادی تا شاید سیاست های ددمنشانه ترا تأیید کنند امروز احساس ننگ و شرم دارند که در کنار تو بایستند.
راشد غنوشی که سالها با نهضت مهاجر و سرگردانش از مجبوری از تو مواجب می گرفت امروز اعلان می کند که از اینکه نامش در کنار نام تو و آن غاصب بزرگ انقلاب ایران یاد شود ننگ و شرم دارد!.
و اخوان المسلمین مصر که تو ناجوانمردانه سعی کردی در خطبه مسخره خود آنانرا وارث انقلاب غصب شده ایران معرفی کنی با مشت آهنین بر دهانت کوبیدند و گفتند ای دروغگوی بی حیا ما کی خواسیتم انقلابی شبیه انقلاب غصب شده ای که تو جزو غاصبان آن هستی رقم بزنیم؟!.
آیا می دانی که تو امروز بدترین الگوی دینداری در جهان هستی! کسانی هم که خواب حکومت اسلامی را می دیدند فقط برای اینکه به تو و امثال تو بگویند که حاضر نیستند با نام دین و اسلام مردم را بچاپند حاضر نیستند حکومت دینی داشته باشند!.
امروز دینداران حقیقی و پایبند دین می گویند ما که نمی خواهم به نام دین و خمس لقمه نان مردم را بچاییم! ما که نمی خواهیم به نام دین و صیغه و متعه ناموس و عفت مردم را به تاراج دهیم! پس حکومت دینی آنهم مانند حکومت مسخره شما نه تنها مهم نیست که سبب بدنامی دین است.
حکومت دموکراسی باشد مردمی باشد اما اهل دین بتوانند به دنیا نشان دهند که دین و دینداری برای امنیت جامعه است و نه چاپیدن جامعه.
پس ما حکومت دینی نمی خواهیم دین واقعی می خواهیم که دینداران با صداقت و با کفایت در کنار سایر آحاد ملت زندگی کنند و اگر مردم تشخیص دادند که یک شخص دیندار حکومت کند بکند اما برای خدمت به مردم و نه برای دزدیدن و چابیدن مردم.
پس همه می دانند که ولی امر مسلمین جهان بدترین الگوی دینداری در جهان است و در خطبه عربی مسخره خود فضولی بی مورد کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر