دلشاد خدابنده ـ قم
ویژۀ سنی نیوز: احیانا از اینکه جناب آقای ولی فقیه خودش را مسخره عالم میکند خوشحال میشوم و با خود میگویم: بگذار آنهایی که در خواب خرگوشی فرو رفتهاند واقعیت این دیکتاتور به خود مغرور را دریابند.
ولی لحظاتی بعد چون حس ایرانیم گل میکند و احساس میکنم شعور ملیام با تصرفات ابلهانه جناب ولی فقیه خدشه دار میشود، از داشتن چنین رهبری خجالت کشیده، با خود میگویم: ای کاش چنین حرکت بچهگانهای نمیکرد.
وقتی فتوای ایشان به عربی و زبانهای دیگر جهان درمورد اهانت به مادران مؤمنان و همسران پیامبر اکرم r نشر شد، تمام دنیا هدف از استفاده ابزاری او از موقعیت را درک کردند:
ـ روشنفکران سعودی از امام خامنهای فتوا میخواهند!
چرا سعودیها؟ و چرا از خامنهای؟! مگر خامنهای در مرجعیت شیعه چه وزنی دارد؟!
پیامی بسیار واضح بود برای ریاض که نبض حرکت شیعه سعودی در اختیار من است. منی که توانستم یمن را با یک اشاره به حوثیها زیر و زبر کنم میتوانم با عصای جادویم ریاض را نیز به آتش کشم.
فتوایی که به بهای لقمه نان بیوه زنان ایرانی به تمام زبانهای جهان (بجز فارسی منتشر شد) و در تریبونهای کرایهای پخش گردید! افرادی خوش باور چون شیخ ازهر نیز گول خورده، از خامنهای تشکر کردند!!
این افراد چرا از خود نمیپرسند آیا مثل این سخنان انعکاسی در داخل ایران نیز دارد یا تنها برای استعمال خارجی است؟!
متأسفانه جهان عرب از نداشتن یک مرکز تبادل فکری بین ایران وعرب بشدت رنج میبرد. کجایند اندیشمندانی که این درد را احساس کنند!
در جمعه "رحیل یا کنار رفتن" انقلاب مصر ولی فقیه ما بار دیگر آبرو و حیثیت ایرانی ما را به بازی گرفته، در نماز جمعه سیاسی خود در خطبهای به زبان عربی خواست جنبش مردی مصر را زنده بگور کند!
میتوان هدف او از این سخنان تحریک آمیز، در وصف انقلاب مردمی مصر به حرکت انقلابی جنبش اخوان المسلمین و اینکه آن انعکاسی است از انقلاب اسلامی ایران، را از دو ناحیه مورد بررسی قرار داد.
از دیدگاه داخلی؛
خواب و قرار از چشمان آقای خامنهای و اطرافیان او از آن زمانی که جنبش مردمی تونس به نتیجه رسید بکلی پریده است. و ترس و دلهره شدیدی در کابینه او پیدا شده که مبادا تاریخ سرنوشت "بن علی" را برای آنها نیز رقم زند. با شدت گرفتن انقلاب مردمی مصر این وحشت بسیار شدت گرفته است. بخصوص که جوانان جنبش مصر با جنبش سبز مردمی ایران بسیار تعاطف و همدلی نشان میدهند. و از تجربیات آنها استفاده کرده، نقاط ضعف جنبش ایران چون وجود رهبریت یا محوریت اشخاص، عقب نشینی و کوتاه نفسی و غیره را نمیخواهند تکرار کنند.
آیت الله خامنهای با یک خیزش برنامه ریزی شده تلاش داشت بازتاب انقلاب مصر را ربوده، از آن به نفع خود استفاده ابزاری برد. او این انقلاب را به خود نسبت داده، به مردم ایران گفت آنها جنبش سبز مردمی نیستند، و خواهان فردی چون من هستند! و در پی آن راهپیمائیهایی از سوی نظام دیکتاتوری ولایت برپا شد تا بر این نقطه تأکید شود.
جنبش سبز نیز برای چشم سرخ نشان دادن به دیکتاتور، و پرده کشیدن از حقیقت خواست به میدان آید که راه با شمشیر دیکتاتور بر آنها زده شد.
ولی آنچه مسلم است پیام مردمی مصریها به جوانان ایران رسیده، و آنها لحظه به لحظه جنبش مصر را دنبال کرده، سعی میکنند در حرکت آینده خود از تجربات آنها استفاده کرده، از نقاط ضعفی که احساس میشود دوری کنند.
از دیدگاه خارجی که مهمترین هدف آقای خامنهای بود و به همین دلیل نیز سخنانش را مستقیما به زبان عربی ایراد داشت میتوان به نکات اشاره کرد:
هدف عمده او انتقام از اخوان المسلمین بود!
از روزی که مفکر و شاخصترین شخصیت علمی و فکری و مرجع عام اخوان المسلمین جهان شیخ یوسف قرضاوی واقعیت نظام ایران را شناخت و پرده از چهره آن برکشید، و در مناظرهای تلویزیونی با آقای رفسنجانی نظام ولایت فقیه و دیدگاههای تنگ مذهب پرستی آنها را به چالش کشید، ولی فقیه حقد و کینه او را بدل گرفته است.
شیخ قرضاوی در بیانیههای متعددی جهان اسلام را از خطر اهداف فتنه جویانه نظام ولایت فقیه آگاه ساخت ( http://old.sunni-news.net/?p=1380). پس از او نیز افرادی چون راشد غنوشی رهبر اخوان تونس با او همصدا شدند..
ولی فقیه مطلق ما خواست با وصف جنبش مردمی مصر به؛ انقلاب اخوان المسلمین برای برپایی نظامی چون نظام تنگ نظرانه ولی فقیه ایران، آمریکا و اسرائیل و جهان غرب را که مصر برایشان بسیار حائز اهمیت است بر علیه اخوان المسلمین بشوراند.
و از آنروزی که سخنان گهربار (!) ولی فقیه ما هدیه جنبش مردمی مصر شد، فشارها بر آنها مضاعف گشته، جهان غرب که در حال دست کشیدن از مبارک بود، دوباره پشت او را محکم گرفت.
اخوان المسلمین فورا پیام زهرآلود ولی فقیه را درک کرده واکنش نشان دادند، و بیان آیت الله خامنهای را رد کردند:
(/fa/articles.aspx?selected_article_no=13594)،
اینجا بود که سربازان گمنام امام زمان دست بکار شدند و از شخصیتی پرت شده از جماعت اخوان به نام کمال هلباوی استفاده کرده، از بی بی سی فارسی خواستند تا او را به صحنه آورد و مدح و ثنایی از زبانش بیرون کشد.
آقای کمال هلباوی پس از اختلافاتی با مرشد سابق اخوان مستشار مأمون الهضیبی در سال 1997 از عضویت مکتب ارشاد بکنار رفت. و از همان سال از سمت سخنگویی جماعت در اروپا نیز کنار زده شد. او در سال 1995 پس از دستگیریهای گسترده نظام دیکتاتور مصر در صف رهبران اخوان و شکنجه وحشیانه آنها به عنوان سخنگوی این جماعت در لندن معرفی شده بود. او فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی قاهره در رشته مدیریت در سال 1961 است.
آقای هلباوی پس از طرد شدن از کادر رهبریت اخوان و مطرح بودنش در سطوح بالا توسط سربازان گمنان امام زمان (!) که همواره در پی چنین اشخاصی هستند جذب شد. و طی برنامههای متعددی سعی کرد چهره ننگ صفویت نظام حاکم بر ایران را زیبا جلوه دهد. صفویها نیز او را در رسانههای خود مطرح ساختند.
او در 8/ 7/ 2010م در برنامه عزاداری مرجع شیعه لبنان فضل الله در مرکز ابرار صفویان لندن از سوی حزب الله دعوت شد که در آنجا پس از کیل مدح و ثنا برای حسن نصر الله که چهرهاش در جهان عربی بکلی رسوا شده است
(http://www.alrased.net/site/topics/view/1547) فضل الله را یک پدیده تکرار نشدنی در تاریخ شیعه و سنی معرفی کرد!
این سخنان پوچ و چاپلوسانه آقای هلباوی که هدفی جز کسب لقمه نانی چرب بیش نمیتواند داشته باشد باعث کناره گیری اندیشمندان و مصلحان جهان اسلام از او شده است. حالا چرا بی بی سی با وجود دهها بل صدها مهره عمده جماعت اخوان المسلمین در لندن و سایر مناطق اروپا او را میهمان استودیوی خود میکند؟ و چرا با وجود امکان تماس مستقیم صوتی تصویری با مرشد عام اخوان المسلمین، و سایر کادر شورای مرکزی این جماعت، هلباوی طرد شده را به عنوان سخنگوی اخوان معرفی میکند؟ بدون شک علامت استفهام درشتی مطرح میسازد!
در این برنامه خبرنگار بی بی سی دو بار از آقای هلباوی میپرسد که آیا جنبش مردمی مصر همان جنبش مردمی سبز ایران است که توسط نظام سرکوب شد. آقای هلباوی از جواب طفره رفته از امام خامنهای برای همدلیش با ملت مصر تشکر میکند، و میگوید افتخار میکند امامی چون خامنهای و رئیسی چون احمدی نژاد داشته باشد!
جوابهای آقای هلباوی خود گویای روشنی است از پشت پرده حکایت.
(/fa/articles.aspx?selected_article_no=13677)
و بازتاب و انعکاس سخنان او با تیترهای داغ و بلند و درشت رسانههای ولایت فقیه تأکیدی است بر این مدعا...
نقطه دیگر اینکه آقای خامنهای و دستگاه او چون بسیاری دیگر از رهبران منطقه آرزو دارند جنبش مردمی مصر ناکام گردد تا مبادا این انقلاب به کشورهای دیگر سرایت کرده، عرشهایی دیگر نیز واژگون شوند.
سخنان آقای خامنهای در واقع نه تنها برای جهان غرب بلکه برای بسیاری از رهبران منطقه نیز تحریک آمیز بود، تا با تمام توان پشت مبارک بایستند، تا چون دیکتاتور خامنهای ملتش را روانه کهریزکها و بهشت زهراها کند و غائله را بهر صورت بوده با یک قتل عام و ددمنشی ولایت فقیه مانندی خاموش گرداند.
اما بازوان پر تلاش و اخلاص ملت مسلمان مصر از دیکتاتورها نیرومندتر بود، و نهایتا پس از غروب آفتاب روز جمعه 22/ بهمن فرعون مصر سقوط کرد، و دریای خروشان خشم ملت ستمدیده او را بلعید، و تیر تیز نیرنگ خامنهای بی اثر ماند.
به امید روزی که جنبش مردمی ایران فرعون این کشور را نیز به آرشیو تاریخ بسپارد...
ویژۀ سنی نیوز: احیانا از اینکه جناب آقای ولی فقیه خودش را مسخره عالم میکند خوشحال میشوم و با خود میگویم: بگذار آنهایی که در خواب خرگوشی فرو رفتهاند واقعیت این دیکتاتور به خود مغرور را دریابند.
ولی لحظاتی بعد چون حس ایرانیم گل میکند و احساس میکنم شعور ملیام با تصرفات ابلهانه جناب ولی فقیه خدشه دار میشود، از داشتن چنین رهبری خجالت کشیده، با خود میگویم: ای کاش چنین حرکت بچهگانهای نمیکرد.
وقتی فتوای ایشان به عربی و زبانهای دیگر جهان درمورد اهانت به مادران مؤمنان و همسران پیامبر اکرم r نشر شد، تمام دنیا هدف از استفاده ابزاری او از موقعیت را درک کردند:
ـ روشنفکران سعودی از امام خامنهای فتوا میخواهند!
چرا سعودیها؟ و چرا از خامنهای؟! مگر خامنهای در مرجعیت شیعه چه وزنی دارد؟!
پیامی بسیار واضح بود برای ریاض که نبض حرکت شیعه سعودی در اختیار من است. منی که توانستم یمن را با یک اشاره به حوثیها زیر و زبر کنم میتوانم با عصای جادویم ریاض را نیز به آتش کشم.
فتوایی که به بهای لقمه نان بیوه زنان ایرانی به تمام زبانهای جهان (بجز فارسی منتشر شد) و در تریبونهای کرایهای پخش گردید! افرادی خوش باور چون شیخ ازهر نیز گول خورده، از خامنهای تشکر کردند!!
این افراد چرا از خود نمیپرسند آیا مثل این سخنان انعکاسی در داخل ایران نیز دارد یا تنها برای استعمال خارجی است؟!
متأسفانه جهان عرب از نداشتن یک مرکز تبادل فکری بین ایران وعرب بشدت رنج میبرد. کجایند اندیشمندانی که این درد را احساس کنند!
در جمعه "رحیل یا کنار رفتن" انقلاب مصر ولی فقیه ما بار دیگر آبرو و حیثیت ایرانی ما را به بازی گرفته، در نماز جمعه سیاسی خود در خطبهای به زبان عربی خواست جنبش مردی مصر را زنده بگور کند!
میتوان هدف او از این سخنان تحریک آمیز، در وصف انقلاب مردمی مصر به حرکت انقلابی جنبش اخوان المسلمین و اینکه آن انعکاسی است از انقلاب اسلامی ایران، را از دو ناحیه مورد بررسی قرار داد.
از دیدگاه داخلی؛
خواب و قرار از چشمان آقای خامنهای و اطرافیان او از آن زمانی که جنبش مردمی تونس به نتیجه رسید بکلی پریده است. و ترس و دلهره شدیدی در کابینه او پیدا شده که مبادا تاریخ سرنوشت "بن علی" را برای آنها نیز رقم زند. با شدت گرفتن انقلاب مردمی مصر این وحشت بسیار شدت گرفته است. بخصوص که جوانان جنبش مصر با جنبش سبز مردمی ایران بسیار تعاطف و همدلی نشان میدهند. و از تجربیات آنها استفاده کرده، نقاط ضعف جنبش ایران چون وجود رهبریت یا محوریت اشخاص، عقب نشینی و کوتاه نفسی و غیره را نمیخواهند تکرار کنند.
آیت الله خامنهای با یک خیزش برنامه ریزی شده تلاش داشت بازتاب انقلاب مصر را ربوده، از آن به نفع خود استفاده ابزاری برد. او این انقلاب را به خود نسبت داده، به مردم ایران گفت آنها جنبش سبز مردمی نیستند، و خواهان فردی چون من هستند! و در پی آن راهپیمائیهایی از سوی نظام دیکتاتوری ولایت برپا شد تا بر این نقطه تأکید شود.
جنبش سبز نیز برای چشم سرخ نشان دادن به دیکتاتور، و پرده کشیدن از حقیقت خواست به میدان آید که راه با شمشیر دیکتاتور بر آنها زده شد.
ولی آنچه مسلم است پیام مردمی مصریها به جوانان ایران رسیده، و آنها لحظه به لحظه جنبش مصر را دنبال کرده، سعی میکنند در حرکت آینده خود از تجربات آنها استفاده کرده، از نقاط ضعفی که احساس میشود دوری کنند.
از دیدگاه خارجی که مهمترین هدف آقای خامنهای بود و به همین دلیل نیز سخنانش را مستقیما به زبان عربی ایراد داشت میتوان به نکات اشاره کرد:
هدف عمده او انتقام از اخوان المسلمین بود!
از روزی که مفکر و شاخصترین شخصیت علمی و فکری و مرجع عام اخوان المسلمین جهان شیخ یوسف قرضاوی واقعیت نظام ایران را شناخت و پرده از چهره آن برکشید، و در مناظرهای تلویزیونی با آقای رفسنجانی نظام ولایت فقیه و دیدگاههای تنگ مذهب پرستی آنها را به چالش کشید، ولی فقیه حقد و کینه او را بدل گرفته است.
شیخ قرضاوی در بیانیههای متعددی جهان اسلام را از خطر اهداف فتنه جویانه نظام ولایت فقیه آگاه ساخت ( http://old.sunni-news.net/?p=1380). پس از او نیز افرادی چون راشد غنوشی رهبر اخوان تونس با او همصدا شدند..
ولی فقیه مطلق ما خواست با وصف جنبش مردمی مصر به؛ انقلاب اخوان المسلمین برای برپایی نظامی چون نظام تنگ نظرانه ولی فقیه ایران، آمریکا و اسرائیل و جهان غرب را که مصر برایشان بسیار حائز اهمیت است بر علیه اخوان المسلمین بشوراند.
و از آنروزی که سخنان گهربار (!) ولی فقیه ما هدیه جنبش مردمی مصر شد، فشارها بر آنها مضاعف گشته، جهان غرب که در حال دست کشیدن از مبارک بود، دوباره پشت او را محکم گرفت.
اخوان المسلمین فورا پیام زهرآلود ولی فقیه را درک کرده واکنش نشان دادند، و بیان آیت الله خامنهای را رد کردند:
(/fa/articles.aspx?selected_article_no=13594)،
اینجا بود که سربازان گمنام امام زمان دست بکار شدند و از شخصیتی پرت شده از جماعت اخوان به نام کمال هلباوی استفاده کرده، از بی بی سی فارسی خواستند تا او را به صحنه آورد و مدح و ثنایی از زبانش بیرون کشد.
آقای کمال هلباوی پس از اختلافاتی با مرشد سابق اخوان مستشار مأمون الهضیبی در سال 1997 از عضویت مکتب ارشاد بکنار رفت. و از همان سال از سمت سخنگویی جماعت در اروپا نیز کنار زده شد. او در سال 1995 پس از دستگیریهای گسترده نظام دیکتاتور مصر در صف رهبران اخوان و شکنجه وحشیانه آنها به عنوان سخنگوی این جماعت در لندن معرفی شده بود. او فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی قاهره در رشته مدیریت در سال 1961 است.
آقای هلباوی پس از طرد شدن از کادر رهبریت اخوان و مطرح بودنش در سطوح بالا توسط سربازان گمنان امام زمان (!) که همواره در پی چنین اشخاصی هستند جذب شد. و طی برنامههای متعددی سعی کرد چهره ننگ صفویت نظام حاکم بر ایران را زیبا جلوه دهد. صفویها نیز او را در رسانههای خود مطرح ساختند.
او در 8/ 7/ 2010م در برنامه عزاداری مرجع شیعه لبنان فضل الله در مرکز ابرار صفویان لندن از سوی حزب الله دعوت شد که در آنجا پس از کیل مدح و ثنا برای حسن نصر الله که چهرهاش در جهان عربی بکلی رسوا شده است
(http://www.alrased.net/site/topics/view/1547) فضل الله را یک پدیده تکرار نشدنی در تاریخ شیعه و سنی معرفی کرد!
این سخنان پوچ و چاپلوسانه آقای هلباوی که هدفی جز کسب لقمه نانی چرب بیش نمیتواند داشته باشد باعث کناره گیری اندیشمندان و مصلحان جهان اسلام از او شده است. حالا چرا بی بی سی با وجود دهها بل صدها مهره عمده جماعت اخوان المسلمین در لندن و سایر مناطق اروپا او را میهمان استودیوی خود میکند؟ و چرا با وجود امکان تماس مستقیم صوتی تصویری با مرشد عام اخوان المسلمین، و سایر کادر شورای مرکزی این جماعت، هلباوی طرد شده را به عنوان سخنگوی اخوان معرفی میکند؟ بدون شک علامت استفهام درشتی مطرح میسازد!
در این برنامه خبرنگار بی بی سی دو بار از آقای هلباوی میپرسد که آیا جنبش مردمی مصر همان جنبش مردمی سبز ایران است که توسط نظام سرکوب شد. آقای هلباوی از جواب طفره رفته از امام خامنهای برای همدلیش با ملت مصر تشکر میکند، و میگوید افتخار میکند امامی چون خامنهای و رئیسی چون احمدی نژاد داشته باشد!
جوابهای آقای هلباوی خود گویای روشنی است از پشت پرده حکایت.
(/fa/articles.aspx?selected_article_no=13677)
و بازتاب و انعکاس سخنان او با تیترهای داغ و بلند و درشت رسانههای ولایت فقیه تأکیدی است بر این مدعا...
نقطه دیگر اینکه آقای خامنهای و دستگاه او چون بسیاری دیگر از رهبران منطقه آرزو دارند جنبش مردمی مصر ناکام گردد تا مبادا این انقلاب به کشورهای دیگر سرایت کرده، عرشهایی دیگر نیز واژگون شوند.
سخنان آقای خامنهای در واقع نه تنها برای جهان غرب بلکه برای بسیاری از رهبران منطقه نیز تحریک آمیز بود، تا با تمام توان پشت مبارک بایستند، تا چون دیکتاتور خامنهای ملتش را روانه کهریزکها و بهشت زهراها کند و غائله را بهر صورت بوده با یک قتل عام و ددمنشی ولایت فقیه مانندی خاموش گرداند.
اما بازوان پر تلاش و اخلاص ملت مسلمان مصر از دیکتاتورها نیرومندتر بود، و نهایتا پس از غروب آفتاب روز جمعه 22/ بهمن فرعون مصر سقوط کرد، و دریای خروشان خشم ملت ستمدیده او را بلعید، و تیر تیز نیرنگ خامنهای بی اثر ماند.
به امید روزی که جنبش مردمی ایران فرعون این کشور را نیز به آرشیو تاریخ بسپارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر