گر حق را بگویم
(نامه ای از یک عالم وابسته به رژیم ، مبنی بر چرا سکوت کرده است ، و به جای دفاع از حق از باطل طرفداری میکند ، چند دلایلی را ذکر کرده است لازم دانستم برای خوانندگان نشر کنم )
گر حق را بگویم ، رهبر جمکرانی ام خامنه ای شیره ای از من ناراض میگردد.
گر حق را بگویم ، مرا به زندان و دار میکشند.
گر حق را بگویم ، مرا زابلی های تندرو ، تروریست یا وهابی میخوانند.
گر حق را بگویم ، حقوق ماهانه ام را بند میکنند.
گر حق را بگویم ، شناسنامه ام را باطل و بیگانه ام میخوانند.
گر حق را بگویم ، مزدور موساد صهیونیست و امریکا و غربیان میگردم.
گر حق را بگویم ، سفارش من در ادرات دولتی قبول نمیشود
گر حق را بگویم ، مرا مبارز جندالله هی میخوانند.
گر حق را بگویم ، خانوده ام توسط اطلاعاتی ها به گروگان گرفته میشوند.
گر حق را بگویم ، مرا مافیای مواد مخدرو قاچاقچی میخوانند.
گر حق را بگویم ، تصویر را به انترپول میدهند.
گر حق را بگویم ، مرتد ، کافر و بی دین خوانده میشوم.
گر حق را بکویم ، کوپن و حواله ی سوخت به من نمیدهند.
گر حق را بگویم ، در دفتر رهبری جایی ندارم.
گر حق را بگویم ، به مشهد وقم مرا نمی برند.
گر حق را بگویم ...................
چرا اینگونه باشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناکو وشدل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر