جمهوری اسلامی ایران که سیستمی خود ساخته وبه دوراز تمامی موازین رایج بین المللی به حیات ننگین خویش ادامه میدهد، ازهمان ابتدای روی کارآمدنش به دسیسه بازی برعلیه ملت بلوچ وسایرملل دربند ایران پرداخت.
سیاست دراقلیت قراردادن مردم بلوچ درسرزمین آبا واجدادیش، بلوچستان طراحی وبمورد اجرا گذاشته شد. دراکثرشهرهای بلوچستان، اقدام به خانه سازی کردند و به نیروهای غیربلوچ سپردند که از مناطق عمدتاً مرکزی ایران، آورده میشدند. این افراد ازامکانات ویژه ای برخوردارمیگشتند تا بدینوسیله بتوانند نقش مهره ای سرسپرده در نابودی مردم بلوچ را بازی کنند.
کارمندان بلوچ ازاداره جات دولتی پاکسازی شدند. دانشجویان ودانش آموزان بلوچ دستگیر، شکنجه واعدام گشتند. مولوی های معترض ومخالف رژیم ناجوانمرانه ترورشدند و هزاران نفراز تحصیلکردگان وروشنفکران بلوچ، ازوحشت جلادان حاکم، ترک وطن کردند.
همه روزه درگوشه وکنارسرزمین پهناورمان بلوچستان، مردم عادی را به بهانه های واهی اعدام وگلوله باران میکردند تا شاید به هدف شوم پاکسازی بلوچستان ازملت بلوچ برسند. سردمداران رژیم تهران دربلوچستان، با دو دشمن نیرومند مواجه بودند. یکی بلوچ ملی با تمامی ویژگیهای زبانی ـ فرهنگی وتاریخیش، ودیگری بلوچ اهل تسنن.
مذهب تشیع که پس ازدوران صفویه، برای اولین باربه شیوه ای نوین حکومت را درایران تصاحب کرده است، با پشتوانه درآمد هنگفت نفت وبه تبع آن اسلحه ای که ازاینطریق تهیه میشود، یکه تازمنقطه است وازلابلای اراجییف آخوندهای حکومتی چنین برمی آید که قصد جهانی شدن مذهب تشیع را نیزدرسرمی پرورانند.
احمدی نژاد رئیس جمهوروقت رژیم تهران، خطرناکترین جناح مذهب تشیع را نمایندگی میکند. پس ازقدرت گیری اوست که تمام پرده های گاهاً ریا وتزویر برادری شیعه وسنی به کنارگذاشته شده وبا سپردن کلیه اختیارات بلوچستان به زابلیهای متعصب وضد بلوچ، عملاً جنگی آشکاربرعلیه مردم ستمکشیده بلوچ آغازمیگردد. دیگرازاقدامات طولانی مدت خبری نیست. آنها به دست هرجنایتکاری، صرفاً بخاطرضد بلوچ و ضد سنی بودن اسلحه دادند تا هرفردی را که خواستند، بقتل رسانده ویا دستگیروروانه سیاهچالها کنند.
اعزام ابراهیم نکونام به بلوچستان برچنین پایه ای استواربود. نکونام وهمپالکیهای زابلیش، دهمرده ـ شهریاری، هزاران جوان ونوجوان بلوچ را چه دربلوچستان وچه درسایرشهرهای ایران حلق آویزویا تیرباران کردند و دهها هزارنفر دیگردرزندانهای رژیم وحشیانه شکنجه میشوند.
توهین به باورهای اهل سنت که قبلاً درمحافل خصوصی ویا درشهرهای مرکزی ایران جریان داشت، هم اینک دربلوچستان بطورآشکار ادامه دارد و رژیم حاکم با دست زدن به چنین اقداماتی میخواهد کشتارمردم بلوچ را گسترده ترسازد. برهمگان آشکاراست که بلوچها به مذهب خویش پایبندند واهانت به مقدسات مذهبی را تحمل نخواهند کرد. اعتراضات مردمی گسترش خواهند یافت ورژیم تا دندان مسلح آخوندی که تشنه خون بلوچ وسنی است، قتل عام خواهد کرد.
اینجاست که نیروهای سیاسی ومبارزبلوچ، چه آنانی که مبارزه سیاسی میکنند وچه کسانی که درگیرمبارزه سیاسی هستند، ازدوستان، همسایگان، وسایرنهادهای بین المللی طلب مساعدت نمایند. روحانیت بلوچ نیزکه تاکنون وبنا به مصلحت، دراینرابطه سکوت کرده است، بپا خیزد وتمامی ارتباطات پیرامون را به یاری طلبیده و ملت بلوچ را ازشراین دیوصفتان وخون آشامان نجات دهند.
سیاست دراقلیت قراردادن مردم بلوچ درسرزمین آبا واجدادیش، بلوچستان طراحی وبمورد اجرا گذاشته شد. دراکثرشهرهای بلوچستان، اقدام به خانه سازی کردند و به نیروهای غیربلوچ سپردند که از مناطق عمدتاً مرکزی ایران، آورده میشدند. این افراد ازامکانات ویژه ای برخوردارمیگشتند تا بدینوسیله بتوانند نقش مهره ای سرسپرده در نابودی مردم بلوچ را بازی کنند.
کارمندان بلوچ ازاداره جات دولتی پاکسازی شدند. دانشجویان ودانش آموزان بلوچ دستگیر، شکنجه واعدام گشتند. مولوی های معترض ومخالف رژیم ناجوانمرانه ترورشدند و هزاران نفراز تحصیلکردگان وروشنفکران بلوچ، ازوحشت جلادان حاکم، ترک وطن کردند.
همه روزه درگوشه وکنارسرزمین پهناورمان بلوچستان، مردم عادی را به بهانه های واهی اعدام وگلوله باران میکردند تا شاید به هدف شوم پاکسازی بلوچستان ازملت بلوچ برسند. سردمداران رژیم تهران دربلوچستان، با دو دشمن نیرومند مواجه بودند. یکی بلوچ ملی با تمامی ویژگیهای زبانی ـ فرهنگی وتاریخیش، ودیگری بلوچ اهل تسنن.
مذهب تشیع که پس ازدوران صفویه، برای اولین باربه شیوه ای نوین حکومت را درایران تصاحب کرده است، با پشتوانه درآمد هنگفت نفت وبه تبع آن اسلحه ای که ازاینطریق تهیه میشود، یکه تازمنقطه است وازلابلای اراجییف آخوندهای حکومتی چنین برمی آید که قصد جهانی شدن مذهب تشیع را نیزدرسرمی پرورانند.
احمدی نژاد رئیس جمهوروقت رژیم تهران، خطرناکترین جناح مذهب تشیع را نمایندگی میکند. پس ازقدرت گیری اوست که تمام پرده های گاهاً ریا وتزویر برادری شیعه وسنی به کنارگذاشته شده وبا سپردن کلیه اختیارات بلوچستان به زابلیهای متعصب وضد بلوچ، عملاً جنگی آشکاربرعلیه مردم ستمکشیده بلوچ آغازمیگردد. دیگرازاقدامات طولانی مدت خبری نیست. آنها به دست هرجنایتکاری، صرفاً بخاطرضد بلوچ و ضد سنی بودن اسلحه دادند تا هرفردی را که خواستند، بقتل رسانده ویا دستگیروروانه سیاهچالها کنند.
اعزام ابراهیم نکونام به بلوچستان برچنین پایه ای استواربود. نکونام وهمپالکیهای زابلیش، دهمرده ـ شهریاری، هزاران جوان ونوجوان بلوچ را چه دربلوچستان وچه درسایرشهرهای ایران حلق آویزویا تیرباران کردند و دهها هزارنفر دیگردرزندانهای رژیم وحشیانه شکنجه میشوند.
توهین به باورهای اهل سنت که قبلاً درمحافل خصوصی ویا درشهرهای مرکزی ایران جریان داشت، هم اینک دربلوچستان بطورآشکار ادامه دارد و رژیم حاکم با دست زدن به چنین اقداماتی میخواهد کشتارمردم بلوچ را گسترده ترسازد. برهمگان آشکاراست که بلوچها به مذهب خویش پایبندند واهانت به مقدسات مذهبی را تحمل نخواهند کرد. اعتراضات مردمی گسترش خواهند یافت ورژیم تا دندان مسلح آخوندی که تشنه خون بلوچ وسنی است، قتل عام خواهد کرد.
اینجاست که نیروهای سیاسی ومبارزبلوچ، چه آنانی که مبارزه سیاسی میکنند وچه کسانی که درگیرمبارزه سیاسی هستند، ازدوستان، همسایگان، وسایرنهادهای بین المللی طلب مساعدت نمایند. روحانیت بلوچ نیزکه تاکنون وبنا به مصلحت، دراینرابطه سکوت کرده است، بپا خیزد وتمامی ارتباطات پیرامون را به یاری طلبیده و ملت بلوچ را ازشراین دیوصفتان وخون آشامان نجات دهند.
امیربلوچ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر