رژیم آخوندی بالخصوص مزدوران زابلی اش بعد از اسارت رهبر جنبش مقاومت جندالله امیر عبدالمالک بلوچ ، جشن و پایکوبی برگزار کردند ، و نقل و شیرینی پخش کردند ، در خیابانها طبل ها و صرناها کوبیدند ، که جندالله تمام شده است ، دیگر میتواند با سکوت و آرامش به ظلم و ستم خود ادامه دهند.
اما که این خواب چند روزی بیش طول نکشید ، ناگهان چند روزی از اسارت رهبر جنبش مقاومت جندالله نگذشته بود ، عملیات استشهادی در زاهدان رخ داد و دو تن از جگر گوشه گان بلوچستان جان خود را فدای وطن و عقیده ی خویش نمودند ، دهها مزدور رژیم هلاک و سرنگون شدند ، شیرینی در کام زابلی ها تلخ شد ، پریشان و نگران شدند ، که چه شده است ! مگر عبدالمالک ها تمام نشده اند ، اینان چه کسانی اند
آری رژیم در این فکر بود که با از بین بردن رهبر جنبش امیر عبدالمالک بلوچ ، جهاد و مبارزه در بلوچستان تمام خواهد شد ، غافل از اینکه فکر و اندیشه ی امیر موجود است ، امیر گر چه رفت اما شاگردان او هستند ، و صدها شاگرد را تربیت اسلامی و عقیدتی داده است.
رژیم بداند که روزانه دهها عبدالمالک در بلوچستان بدنیا می آیند ، مادران با خوشی و امید فرزندانشان را با اسم عبدالمالک نامگذاری میکنند ، و در این طفلان شیرخوار اندیشه ی ایمانی و عقیدتی می نگارند.
ابوعبدالمالک میربلوچ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر