چندي پيش مسؤلان مسجد مكي شروع به بازسازي مسجد قديمي كردند تا هم مسجد را از نو بسازند و هم فضاي مسجد را افزايش دهند . رژيم هم طبق عادت از همان ابتدا مخالفت خود را با اين كار اعلام كرد اما اين بار مخالفتها شديدتر و بيشتر از هميشه بود ولي چرا ؟ چون اين بار رژيم از افشا شدن يك راز مي ترسيد .
خلاصه مسؤلين بازسازي بدون توجه به اين تهديدها و فشارها كار بازسازي را آغاز كردند . رژيم ديگر نمي توانست تحمل كند چرا كه افشاي اين راز مي توانست افتضاحي بزرگ براي سازمان اطلاعات و سپاه باشد بهمين خاطر سريعا حاجي عبدالرحيم شه بخش ( عبدالعليم ) و حافظ اسماعيل ملازهي دو تن از مسؤلين بازسازي را بازداشت و روانه زندان كرد تا اگر توانست مانع حفاريها شود و در غير ايصورت مي توانست از آنها به عنوان گروگان و وسيله اي براي ساكت كردن ديگران استفاده كند ، اما چرا اين دو ؟ چون هر دو داماد مولوي عبدالحميد بودند .
مسؤلين بازسازي همچنان به كار خود ادامه مي دادند و هيچ چيز نمي توانست مانع اراده ي مصمم آنها شود تا اينكه يك روز كه همه مشغول كار بودند ، بزرگترين دستاورد سازمان جاسوسي ايران سر از خاك برآورد و اولين تونل كه بزرگترين آنها بود ظاهر شد . ابتدا همه گمان مي كرديم كه اين يك چاه است ، اما چاه وسط مسجد چه مي كند آنهم چاهي كه به جاي عمودي بودن افقي است و يك سر آن به خارج از مسجد مي رود . با بالا رفتن سر و صداها رژيم وارد عمل شد و گروگانهايي را كه در اختيار داشت وارد ميدان كرد . مسؤلين مسجد مكي هم كه چاره اي نداشتد به ناچار ساكت شدند . طي روزهاي بعدي
تونلهاي ديگر هم ظاهر شدند ولي كسي كاري نمي توانست بكند ، به كجا شكايت مي كردند ؟؟؟
چند روز بعد مسؤلين بازسازي با فشارها و تهديدات رژيم مجبور شدند يك ديوار آجري در مقابل بزرگترين تونل درست كنند تا كسي آنرا نبيند .
حالا چرا اطلاعات اين تونلها را ايجاد كرده و آيا قصد جاسوسي داشته و يا تخريب هنوز مشخص نيست .
ع.ش طلبه دارالعلوم زاهدان ( مسجد مكي )
خلاصه مسؤلين بازسازي بدون توجه به اين تهديدها و فشارها كار بازسازي را آغاز كردند . رژيم ديگر نمي توانست تحمل كند چرا كه افشاي اين راز مي توانست افتضاحي بزرگ براي سازمان اطلاعات و سپاه باشد بهمين خاطر سريعا حاجي عبدالرحيم شه بخش ( عبدالعليم ) و حافظ اسماعيل ملازهي دو تن از مسؤلين بازسازي را بازداشت و روانه زندان كرد تا اگر توانست مانع حفاريها شود و در غير ايصورت مي توانست از آنها به عنوان گروگان و وسيله اي براي ساكت كردن ديگران استفاده كند ، اما چرا اين دو ؟ چون هر دو داماد مولوي عبدالحميد بودند .
مسؤلين بازسازي همچنان به كار خود ادامه مي دادند و هيچ چيز نمي توانست مانع اراده ي مصمم آنها شود تا اينكه يك روز كه همه مشغول كار بودند ، بزرگترين دستاورد سازمان جاسوسي ايران سر از خاك برآورد و اولين تونل كه بزرگترين آنها بود ظاهر شد . ابتدا همه گمان مي كرديم كه اين يك چاه است ، اما چاه وسط مسجد چه مي كند آنهم چاهي كه به جاي عمودي بودن افقي است و يك سر آن به خارج از مسجد مي رود . با بالا رفتن سر و صداها رژيم وارد عمل شد و گروگانهايي را كه در اختيار داشت وارد ميدان كرد . مسؤلين مسجد مكي هم كه چاره اي نداشتد به ناچار ساكت شدند . طي روزهاي بعدي
تونلهاي ديگر هم ظاهر شدند ولي كسي كاري نمي توانست بكند ، به كجا شكايت مي كردند ؟؟؟
چند روز بعد مسؤلين بازسازي با فشارها و تهديدات رژيم مجبور شدند يك ديوار آجري در مقابل بزرگترين تونل درست كنند تا كسي آنرا نبيند .
حالا چرا اطلاعات اين تونلها را ايجاد كرده و آيا قصد جاسوسي داشته و يا تخريب هنوز مشخص نيست .
ع.ش طلبه دارالعلوم زاهدان ( مسجد مكي )
تصاویر بیشتر:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر