۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

عکسی از مولانا عبدالعلی خیرشاهی

مولانا عبدالعلی خیرشاهی امام جماعت اهل سنت مسجد النبی مشهد، به اتهام دفاع از عقاید اهل سنت و صحابه ی رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم و رد دروغها ی تیجانی و عصام العماد یمنی، محکومیت 5 ساله ی خود را در زندان می گذرانند.
 ایشان در بیدادگاه ویژه ی روحانیت مشهد در روز چهارشنبه 23\11\87 به چهار سال و شش ماه زندان و پنج سال تبعید و ممنوعیت دائمی از سخنرانی، محکوم شدند.
عکسی که در پایین مشاهده میکنید مربوط به سال گذشته ، در مرخصی سه روزه در منزلشان گرفته شده، ایشان در حال حاضردرزندان وکیل آباد مشهد دربند رژیم بوده وحدود یک ونیم سال دیگر ازمدت محکومیتشون مانده است.
پایگاه اطلاع رسانی اخبار جهان اسلام برای این عالم بزرگ اهل سنت آرزوی سلامتی وطول عمرورهایی از بند دژخیمان را دارد.
 

فرازی از زندگی مولانا خیرشاهی

مولانا خیرشاهی از روستاهای صلح آباد و در خانواده ای مذهبی متولّد شدند ، پدر ایشان امام جماعت مسجد روستا بودند و در آنجا فعالیتهای مذهبی داشتند و در سن ۶ ماهگی از آغوش گرم مادر محروم شدند و تحت سرپرستی پدرشان قرار گرفتند ، دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساندند . 
از آنجایی که پدر ایشان به علوم دینی علاقه‌ی شدیدی داشتند وی را در سن ۱۲ سالگی به حوزه‌ی صلح آباد (که درآن زمان مدیریت مدرسه به عهده‌ی مولانا محی الدین بود) فرستادند . مولانا مدّت چهار سال در مدرسه‌ی صلح آباد بودند و بعد از اینکه مدرسه از طرف دولت بسته شد ، برای تکمیل دروس به شهر حافظان قرآن زاهدان سفر کردند و بمدت ۱ سال در دارالعلوم زاهدان به تحصیل علوم پرداختند و بعد از آن به دلیل فشارهایی که برایشان بود رهسپار کوه وَن[۱] شدند و در خدمت استاد بزرگ مجاهد نستوه ،
متفکر روشن ضمیر حضرت شیخ التفسیر مولانا محمدعمر سربازی رحمه الله زانوی تلمذ و شاگردی زدند و ۴ سال هم در مدرسه‌ی منبع العلوم کوه ون ماندگار شدند و در آنجا سخنرانی های متعددی را در مدرسه و روستا ارائه دادند به طوری که مورد تشویق اساتید قرار گرفتند و نهایتاً در سن ۲۱ سالگی در سال ۱۳۷۹ از مدرسه منبع العلوم کوه وَن فارغ التحصیل شدند و بعد از آن به خراسان برگشتند و در همان روزها بود که امام جمعه و جماعت مسجد النبی تاجرآباد مشهد از امامت استعفاء داده بودند .
تاجر آباد محلّه ای بود که مردم آن دیندار و دیندوست بودند و گویا دلهای مردم پر از درد و غم بود و منتظر کسی بودند تا این دردها را مرهم بخشد معلوم نبود دعای چه کسی در حق این ملّت قبول شده بود و این سعادت بزرگ نصیبشان گشته بود که این ابرمرد تاریخ تاجر آباد مشهد به مشوره‌ی مردم و مولوی نیازی و دیگر علماء به عنوان امام جمعه و جماعت مسجد جامع النبی انتخاب شدند و توانست با انفاس نازنینش دلهای مردم را به تکان در بیاورد و شهر و محلّه را با وجود زیبایش عطرآگین کند ، آری در آن شب تاجرآباد نورانی شده بود و همه از آمدن مولانا خوشحال بودند .
به هر حال ایشان در آن منطقه شروع به فعالیت کردند و مردم شیفته‌ی سخنان زیبایشان در نماز جمعه شده بودند به طوری که از سرتاسر شهر مشهد مردم برای نماز در آنجا حاضر می شدند .
و از آنجا که ایشان در تفسیر قرآن مهارت خاصّی داشتند برنامه تفسیر را هر روز بعد از نماز صبح اجرا می کردند و همچنین شبهای پنجشنبه بعد از مغرب در مسجد و شبهای شبنه در خانه ها این کار را انجام می دادند و غیر از کلاس تفسیر برنامه های اصلاحی و تربیتی دیگری هم برای برادران و همچنین خواهران در مسجد داشتند . چهار نفر از بچه های محلّه ابتدا برای حفظ قرآن زیر نظر ایشان شروع به حفظ کردند و حدود ۱۰ نفر از خواهران هم کتابهای فقه ، احکام و … را نزد خود مولانا می خواندند .

و برنامه و فعالیتهای ایشان به همین منوال پیش می رفت و روز به روز بر کیفیت آن افزوده می شد که در سال ۱۳۸۲ مولانا به مدت یک ماه راهی زندان شده و بعد از آزادی ایشان باز دوباره به فعالیتهای خود ادامه دادند .
آنکس عاشق است ازجان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گر گ گرسنه
که گرگ ازهی هی چوپان نترسد
ایشان در واقع از مدافعین واقعی صحابه (رضی الله عنهم اجمعین) بودند و وقایع و حقایق تاریخی را بدون هیچ ترسی بیان می کردند و به علّت تقوا و اخلاصی که داشتند به سرعت در دل مردم جای گرفتند و همه عاشق و شیفته‌ی او بودند ، به هر حال ایشان برای ایراد سخنرانی از همه‌ی شهرها و حتی استانها دعوت می شدند و مردم با کلام دلنشین و دلسوزانه‌ی او انس عجیبی می گرفتند که ناگهان در سال ۱۳۸۴ خبر بسیار دردناکی قلبهای مردم را به تکان درآورد و همه‌ی مردم را این خبر اندوه و افسرده گشتند و آن هم خلع منبر شدن مولانا به مدّت ۳ سال بود و مردم از شدت هول این واقعه در شدّت ناباوری گریه می کردند .. .
روز جمعه بود که همه ی مردم منتظر بودند مولانا بیاید و خطبه‌ی این هفته را بخواند ولی تقدیر بر آن بود که آن هفته مردم صدای کس دیگری غیر از مولانا را بر منبر می شنیدند . هنوز زخم دلهای مردم از این واقعه آرام نیافته که مولانا به مدت ۴۰ شبانه روز روانه‌ی زندان کردند و در تک سلولی او را زندانی کردند .
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف در دامان پاکش رو به زندان می رود
بعد از آزادی از زندان حق امامت و سخنرانی نیز در مسجد النبی از ایشان گرفته شد ، بنابراین برنامه‌ی جدیدی را برای جوانان در نظر گرفتند و در همان سال از طرف مردم جهت برگزاری سخنرانی در مجالس عروسی و غیره دعوت می شدند و پس از آن برنامه‌ی عروسی های اسلامی را در منطقه مشهد افتتاح کردند
این برنامه ها در مدت کم رشد چشمگیری به خود گرفت به طوری که از همه‌ی استانها برای برگزاری مراسم دعوت می شدند در بعضی از عروسی ها تعداد زوج ها به ۲۳ زوج می رسید بطوری که تا اوایل سال ۱۳۸۷حدود ۳۰۰ مراسم عروسی توسط ایشان همراه با برنامه های اسلامی برگزار شد .
و در اویل سال ۱۳۸۷ مسافرتی جهت همین برنامه ها به سیستان و بلوچستان ، استان کرمان و استان هرمزگان داشتند که بعد از برگشت از سفر از طرف دادگاه ویژه‌ی روحانیت مشهد در تاریخ ۱۷/۱/۱۳۸۷
احضار شده و مدت ۵۶ روز در تک سلول بوده و بعد از آن به زندان وکیل آباد منتقل شده و تاکنون که نزدیک به ۹ ماه است که به خانه برنگشتند و مردم دعاگویی منتظر فرج این بزرگمرد هستند .
آری اینها هستند آن رادمردانی که زندگیشان را برای سعادت و خوشبختی فرزندان آدم وقف می نمایند آری اینها برای تمامی این امت رحمت هستند همانطور رسول اکرم صلی الله علیه و سلم رحمت برای تمام عالمیان بودند و اینان به تبعیت از آن رسول بزرگوار سایه‌ی رحمت الهی اند و وجودشان پرتوی از معجزات پیامبر صلی الله علیه و سلم است .
فعالیت های مولانا خیرشاهی
۱ ـ گسترش مسجد و خریداری ۳ باب منزل مس******ی برای مسجد
۲ ـ تأسیس دو عدد کتابخانه هم برای برادران و هم برای خواهران
۳ ـ تأسیس دارالحفظ در سال ۱۳۸۲ که حدود ۳۰ طلبه دارد و تاکنون نزدیک ۲۰ حافظ کل تحویل جامعه داده است .
۴ ـ افتتاح جلسات پرشکور تفسیر قرآن
۵ ـ برگزاری عروسی های اسلامی در اکثر استانها
۶ ـ تأسیس مکتب خواهران سال ۱۳۸۶ (که حدود ۱۰۰ طلبه دختر دارد)
و در پایان از خداوند متعال خواستاریم که این داعی دلسوز اهل سنّت را دوباره به مردم بازگرداند و بر توفیقات ایشان بیفزاید
به امید دیدار و ملاقات دوباره‌ی یادگار شیخ التفسیر حضرت مولانا محمدعمر سربازی (رح)
می رسد مردی که شمشیر غلامان بشکند
دیده ام از روزن دیوار زندان شما

نوشته شده توسط یاسر کریم زائی
اخبار جهان اسلام

هیچ نظری موجود نیست: