سعید صادقی ـ اصفهان
ویژۀ سنی نیوز: فرعون رمز استبداد، ظلم، ستم، غارتگری، خودپرستی، تحقیر دیگران، و مردم را خس و خاشاک دیدن، و خود را خدا دانستن (چه در پوستین شاهنشاهی و چه در پوستین ولایت فقیه مطلق، چه در لباس روحانیت و چه با لپهای سائیده و کروات دراز) است.
چه بسا مردم بینوا و مظلوم در برابر ظلم و ستم استبدادگر سر تسلیم فرود میآورند، ولی آثار این ظلم روی هم انباشته شده، با گذشت روزگار به موجی از خشم وغضب در دلهای زخمی تبدیل شده، در یک لحظه چون آتش فشانی هولناک منفجر میشود.
آنگاه است که مستبد ظالم دست و پایش را گم میکند، و چون شاهنشاه ایران یا بن علی تونسی و مبارک مصری داد میکشد که: ای مردم من صدای شما را شنیدم! و به خواستههای شما لبیک گفتم...
ولی حیف روزی این گوشهای کر شنیدن گرفته که تیغ به استخوان رسیده و تنها راه درمان بدور انداختن غده سرطانی است!!
در این لحظههایی که عرش فرعون به لرزه میافتد، و ترس و وحشت خواب و خیالش را به کابوس تبدیل میکند، آن فرعونی که تا دیروز میگفت: بالای حرف من حرفی نیست ( یا به تعبیر قرآنی: من خدای برتر شمایم!) لباس آخوندی به تن کرده "آیت الله" فرعون میشود و مردم را پند و نصیحت میکند.
فرعون دیروزی جلوی مردم آمده گفت: من میترسم این موسی در جهان فساد برپا کند و دین شما را تغییر داده شما را گمراه کند، مواظب باشید!!
«وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَىٰ وَلْيَدْعُ رَبَّهُ ۖ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ»﴿غافر/٢٦﴾
{فرعون گفت: مرا بگذارید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را [برای نجات خود] بخواند، چون من می ترسم دین شما را تغییر دهد، یا در این سرزمین فساد و تباهی به بار آورد!}
فرعون مکاری که کارخانه فساد و فحشا و فقر و بیچارگی است ادعای اصلاح و سازندگی میکند، و مدافع دینداری میشود!!..
دیروز صدام چون کمرش بزمین زده شد، داد برآورد که ای مردم عراق آمریکاییها نفت شما را به تاراج خواهند برد، اگر تنها ثروت نفت شما بصورت عادلانه بر مردم عراق تقسیم شود، هر ماه به هر فرد عراقی 300 دلار باید پول نقد داده شود!
البته کسی نبود بپرسد آنهمه سال که تو حکم راندی چرا به عراقیهای بینوا جز فقر و بدبختی و جنگ هیچ نرسید؟! این سرمایه به جیب چه کسی میرفت؟!
و امروز نائب رئیس جمهوری مصر "عمر سلیمان" میگوید مصر به سبب تظاهرات مردمی تنها از جهانگردی یک ملیارد دلار خسارت دیده است! این یک ملیارد دلار جهانگردی و دهها و صدها ملیاردهای کانال سویس، و گاز و نفت و سایر موارد کشور به جیب چه کسی میرفت؟ اینها خسارت ملی نیست خسارت جیبهای آن جلادان خون آشام است!
درست همین پند و نصیحتها را از آخوندهای جاه طلب و آقا زادههای چپاولگر کشور خودمان نیز پس از انتخابات میشنیدیم!
نه خیر! فرعون!..
هیچ خسارتی بر ملت وارد نشده، و اگر هم میشد خاطر مبارک رنجیده نمیگشت..
شما را وحشت برداشته که این ملیاردها خسارت از جیب خودتان و آقا زادههای نازپروردهتان کم شده است!!
شما از رفتن عرشتان بوحشت افتادهاید..
فرعون به تودهای که آنها را "خس و خاشاک" مینامد به چشم حقارت مینگرد. آنها را چون موشهای ناتوان و موذی میبیند. این موشها نزد او دو نوعند: یکی آنهایی که خوار و ذلیل از سایه او فرار کرده به سوراخهای خود میخزند که توده مردمند. و برخی دیگر آنهایی هستند که کفشهای فرعون را لیس میزنند، و او تکه نان خشکی برایشان میاندازد!
این گروه دوم همان کاسههای داغتر از آشند که از فرعون دفاع میکنند. و از جمله آنها علمای دربارند.
علمای دربار امروزه روی صفحه تلویزیون آمده به ملت میگویند: بخشش از صفات مردان است، این حکومت مگر چه کرده، تنها 32 سال دزدیده و چاپیده و کشته و خورده و برده، شما 2 ماه به این بیچاره بینوا مهلت دهید تا توبه کند؟! گذشت کنید و در مقابل سلطانتان سر طاعت فرود آورید چرا که سلطان سایه خدا بر روی زمین است!!
درست همان ترانهی که دیروز امام جمعههای جیرهخوار و مزدور تهران و مشهد و قم بر سر منبرها میسرودند.
این آخوندگری روباه را شاعری چنین به تصویر کشیده است:
مي گذشت از ره قبرستان *** روبه زيرك پر دستاني.
پيش رو ديد خروسي زيبا *** شده بر شاخ درختي بالا،
جوجكي فربه و دشمن نشناس *** ساده اي بي خبر از كيد و ريا.
دل روباه پي وصلت وي *** سخت لرزيد، ولي وصل كجا؟
چنگل كوته و مقصود بلند *** شكم خالي و مرزوق جدا!
حيله را تند بچسبيد و گشاد *** لب ز عجز و ز تضرع به دعا.
جوجكش گفت: «كه اي؟» گفتا: «من *** مؤمنم، مؤمن درگاه خدا.
مردگان را طلبم غفراني *** زندگان را بدهم درماني.»
گفت: «از راه خدا اي حق جو *** برهان جان من از شر عدو.
مادرم گفته مرا در پي هست *** كهنه خصمي به تجسس هر سو.»
بكشيده آه ز دل روبه و گفت: *** «طالع خصم مبادا نيكو!
بفرود آي كه با هم بنهيم *** به مناجات سوي يزدان رو.»
آمده نامده جوجك به زمين *** زير دندان عدو زد قوقو:
«مؤمنا! آن همه دلسوزي تو *** و آن همه وعده ي درمان كو؟ كو؟»
گفت: «درمان تو جوف شكمم *** وعده ام لحظه ي ديگر لب جو.»
هر كه نشناخته اطمينان كرد *** جاي درمان، طلب حرمان كرد.
تنها کافی است جای روباه را با "ولی فقیه" و جای خروس را با ملت ایران عوض کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر