گر حاضر شده بودیم که همین درد و رنج را در میدانها و خیابانها بکشیم، سالها پیش، از این همه درد و رنج آسوده میشدیم
حدود ۱۱۶۵۰ روز از عمر جمهوری اسلامی میگذرد. ما در تمام این ۱۱۶۵۰ روز درد کشیدیم و رنج بردیم. شاید، بیش از ۵۰۰ روز، بصورتهای متفاوت مبارزه و تظاهرات کردیم؛ ولی از ۵۰۰ روز، ۵ روز ، پشت سر هم و ممتد و پیوسته، تظاهرات نکردیم. یعنی حاضر شدیم درد و رنج را به مدت ۱۱۶۵۰ روز، پیوسته و پشت سر هم، تحمل کنیم اما حاضر نشدیم، ۱۰ روز ممتد، بطور روزانه در میدان بمانیم. ترس از درد و رنجی بود که بهر حال، انها را در خانه میکشدیم. اگر حاضر شده بودیم که همین درد و رنج را در میدانها و خیابانها بکشیم، سالها پیش، از این همه درد و رنج آسوده میشدیم و این همه، بدبختی ما و خرابی کشور و تباهی ارزش ها ادامه نمی یافت. مردم ایران ضرب المثلی دارند که مرگ یک بار و شیون یک بار. اما ما بر خلاف محتوای این ضرب المثل، مرگ را هر روز و شیون را هر روز، در ۱۱۶۵۰ روز، با زجر فراوان تجربه کردیم. تمام این مدت، به انتظار معجزه، کمک خارجی و رهبر نامعلومی چشم دوختیم ولی هرگز فکر نکردیم که چرا ما پیروز نمیشویم و چطور، الگوهای رفتاری ما باعث بقای جمهوری اسلامی شده است. در تمام این سالها، قدرت سر نگونی رژیم در ما بود و ما با تمام توان از بروز آن جلو گیری کردیم. هزار بهانه اوردیم که دندان لق را نگهداریم و هر گز فکر نمیکردیم که درد کشیدن دندان لق، بسیا کمتر از دردی است که هر روز و هر ساعت، در نگهداشتن آن تجربه میکردیم. همانطور که شاهد بودیم، تونسی ها و مصر یها دندانهای لق را در ۲۲ روز و ۱۸ روز کشدند. در این روز ها درد های فراوان کشدند ولی اینک، آسوده، در صدد باز سازی کشور های خود شدند. عربهای دیگر هم به اسقبال خطر رفتند، درد های ناشی از خطر را پذیرفتند و اکنون در میانه راه هستند. ما همچنان درد میکشیم، شاید بیش از انها؛ ولی پیروز نمشویم. اکنون وقت انست که بدانیم که چرا انها پیروز شدند و پیروز میشوند و ما همانقدر درد میکشیم و شاید بیشتر ولی پیروز نمشویم. راز در تظاهرات ممتد و روزانه است، که هر روز که بگذرد گسترده تر و عمیق تر و همگانی تر میگردد و مار را به پیروزی میرساند. مرگ یک بار، شیون یک بار. بجای درد کشیدن، به مدتی نا معلوم، فقط یک ماه، بله، فقط یکماه، خطر کنیم. پیروزی از آن ما خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر