حمید رضا محمدی ـ کراچی
ویژۀ سنی نیوز: صدای هولناک دو نارنجک دستی که چهارشنبه گذشته به داخل کنسولگری سعودی در کراچی پرتاب شد پیامی تلخ دربرداشت.
چون مصدر این پیام بزدل در شهر غولپیکر و پر سر و صدای کراچی خود را معرفی نکرده بود به گوش کسانی که میبایستی برسد نرسید!
گروهک تروریستی صفویان جیره خوار ایران که در 14 اسفند 1374 رهبر اهل سنت ایران مولانا عبدالملک ملازاده، و همراهش مولانا عبدالناصر جمشیدزهی را در همین شهر ترور کرده بود، اینبار پیام خود را رساتر کرده، دیروز دوشنبه 26/اردیبهشت آنرا در 6 گلوله آتشین پیچیده به سر و سینه آقای "حسن القحطانی" دیپلمات سعودی که از خانه خود راهی محل کارش در کنسولگری این کشور بود خالی کرد.
مرد دوم کنسولگری سعودی در پایتخت ایالت سند پاکستان به خون غلطید تا پیام شرم آور تروریستی نظام آدمکش ولایت فقیه را به گوش سردمداران سعودی برساند!
سران صفوی ایران که در داخل کشور از پشتیبانی مردم و هیبت قانونی برخوردار نیستند و روز بروز بوی گند اختلافهایشان بر میراث چپاول شده ملت بیچاره بالا میکشد، و چهره فرعون منش و ادعاهای بلند بالای رهبریت روشنتر میشود، در تلاشند به هر بهایی شده جنگی بخرند و ملت و میهن را با آتش بازیهایی که یادآور روزهای تلخ و کابوسهای هولناک سالهای 1359 تا 1367 باشد مشغول دارند، و در این میان کیان فاسد صفویت خود را با تغذیه خون ملتها حفظ کنند.
خمینی با مشغول داشتن ایران به یک جنگ بیمحتوا که در نهایت دو کشور ایران و عراق به نفع اسلحهفروشان دو بلوک شرق و غرب بطور کلی ویران شد توانست کیان حزب صفویت را محکم کرده، میکروب ویرانگر آنرا به گوشه و کنار جهان ارسال دارد.
حال در هر جای دنیا این نظام را جیره خوارانی است تا در صورت نیاز آتش فتنهای شعلهور سازند.
از سال 1357 تا کنون همیشه ملت ایران یا در جنگ واقعی و یا در فضایی از جنگ خیالی و ترس و و حشت بسر برده است!
امروز پس از سه دهه حکومت صفوی هنوز رسانههای عمومی که در احتکار نظامند ناقوس و طبل جنگ میسرایند، و هنوز فیلم ایرانی خبر از دشمن وهمی میدهد. و در اذهان عمومی ملت ایران چنین تصوری کاشته میشود که تمامی جهان بر خلاف آنها سلاح پوشیده در هر لحظه امکان هجوم به کشور است.
این فضای وحشت؛ ملتی ترسو و روانی با استرس بالا بجای گذاشته است. در سر تا سر ایران صدایی از خنده و شادی هرگز نمیشنوی، هر چه است یا ماتم است و گریه و زاری بر تاریخی دروغین که تار و پود آنرا روضهخوانهای مکار در حسینیهها و مهدیهها میبافند تا جیب مردم را بچاپند، و یا ترس و وحشتی است از جنگی که رسانهها از احتمال وقوعش مردم را میترسانند، و تنها راه نجات را نیز در چنگ زدن به بیت رهبری که نماینده امام زمان وهمی است معرفی میکنند!
ولی تا کی چوپان دروغگو میتواند روستائیان ابله را بازیچه خود سازد؟!
حال که سطح درایت عمومی مردم ایران بالا رفته، و رسانههای خارجی گلیم را از زیر پای رسانههای داخلی بکلی بیرون کشیدهاند، و ملت از مذهب دروغ پرداز و هلامی صفویت زده شده است سران نظام گمان میبرند تنها راه بقایشان در شعلهور ساختن آتش جنگی دیگر است!
ولی جنگ با کی؟!
زورمان به ابرقدرتها که نمیرسد! افغانها و پاکستانیها و ترکها هم که اهل جنگ نیستند و زود میدان با آنها گرم نمیشود. تنها سوژه فعلی میتواند سعودی باشد!
سی سال تمام بخورد مردم ایران داده شده که سعودیها وهابیند و دشمن اهل بیت و با آمریکا دست بیکی کردهاند تا مانع ظهور امام زمان شوند!!
سی سال تمام گلوهای بچههای معصوم ایرانی در خیابانها از جار زدن شعار گنگ "تبت یدا أبی لهب، بریده باد دست فهد" پاره شده است!
سه دهه بخورد مذهبیهای ایرانی داده شده که حرمین در اسارت وهابیها قرار گرفته و باید آنها را آزاد کرد. سی سال است که حقد و کینه بی اساس در سینهها کاشته شده است. و سعودی نیز سیاست "جواب ابلهان خاموشی است!" را در نظر گرفته و نه چون ما که عکسهای رهبرانشان را آتش میزنیم و بسوی سفارتشان سنگ می پرانیم، عکسی از ما را آتش زده و نه بسویمان سنگی پرتاب کرده!
سی سال است که ما کوس جنگ یک طرفه نواختهایم و سعودیها گوشهایشان را پنبه گذاشته اصلا توجهی نکردهاند!
حزب صفویت دریافته که سنگ پرانی و عکس آتش زدن و حمله به حاجیان بیت الله و دشنام و ناسزا گفتن نتوانسته سعودیها را برانگیزاند. حالا سیاست تنگ کردن میدان حرکت و فعالیت سعودی در خارج از کشورشان با ترور دیپلماتهای آن در خارج را شروع کرده است.
گویا نظام سعودی میداند جنگ با ایران یا با هر همسایه دیگر جز به نفع امپریالیستهای اسلحه فروش و استعمارگران خارجی نخواهد بود، و هر گونه اهانت و تجاوز را تا کنون به بهای مصلحت عمومی تحمل کرده است.
جای دارد عاقلان میهن دوست ما ایرانیها این دید بزرگوارانه و منش مصلحت اندیش سعودی را ارج نهاده، بر دست ابلهان آتش افروز خود بزنیم تا نشاید روزی رسد که تجربه جنگ خانمانسوز ایران و عراق بار دگر تکرار شود!
بدون شک اگر ـ خدای ناکرده ـ چنین آتشی افروخته گردد، لاشخوران و زالوهای خون آشام صفویت بار دگر جان خواهند گرفت، ولی در مقابل منطقه بکلی ویران خواهد شد. کارخانجات اسلحهسازی بلوکهای شرق و غرب بار دگر رونق میگیرند و برای من و شما دو برادر و همسایه فارس و عرب تنها صحرایی ویران با کابوسهای تلخ مرگ بر جای خواهد ماند، و به گفته میخائیل نعیمه شاعر لبنانی تنها باید بیلچه و کلنگ برگرفته قبری برکنیم و لاشههای زغال شده برادرانمان را دفن کنیم، و سپس با همان بیل و کلنگ گودالی دیگر کنده خود را دفن نمائیم که در آنروز مردنمان به از زیستنمان خواهد بود!..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر