۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

تربت و شستون، شال و پهره، دزآپ و نيمروز ، ميناب و گوادر، چهبار و پسنی را با هيچ ديواری نمی توان از هم جدا کرد


بلـوچستان تاريخی يکپارچه خواهد شـد. سرزمين اجدادی مردم بلوچ يعنی بلوچستان تاريخ چندهزار ساله و پر فراز ونشيبی را از سر گذرانده است.
آنچه دشمنان کينه توز، بی فرهنگ، زياده خواه و بدور از تمدن در طی سه دهه گذشته بر بلوچ و بلوچستان روا داشته اند در تاريخ ما بی نظير است. از آغاز حکومت جهل و جنايت آخوندی سياست مخرب فاشيستی و کشتار مردم بيگناه در دستورکار زمامداران ظالم قرارگرفت. در راستای ساستهای بلوچ ستيزانه بود که زابليهای انگل صفت چون نورا و شهرياری به حکام تاريک انديش تهران قبولاندند تا ديواری بر فلب بلوچستان بنا کنند.
وطن اجدادی ما يعنی سرزمين بلوچستان با بنای ديوار جهل و کينه و با صدها کيکومتر سيم خاردار تقسيم شد تا غرايز حيوانی اشغالگران رضايت يابد! و به مرزهای ساختگی انگليس برای هميشه رسميت داده شودـ امـا زهی خيال باطل. جنايتکاران جنگی مانند نورای زبون و شهرياری جنايتکار که معماران اصلی ديوار جهل هستند با حيف و ميل صدها ميليارد تومان از بيت المال مردم گرسنه و بدبخت ايران مدعی بودند که بنای « ديوار مرزی به امنيت، اشتغال، رفاه و آسايش» اشغالگران منجر خواهد شد.
ادعاهايی که هم اکنون شخص نورا به پوچ بودن شان اعتراف می کند و از فرط ياس و سرخوردگـی ساخت ديوار را دليلی بر خائن بودن خود می داند. برای ِ من ِ بلوچ ديوار و سيم خاردار هيچ گونه مفهومی ندارد. تربت و شستون، شال و پهره، دزآپ و نيمروز ، ميناب و گوادر، چهبار و پسنی را با هيچ ديواری نمی توان از هم جدا کرد. هر جای بلوچستان وطن من است. وطنی که اجدادم در آن تاريخ آفريده اند. انگلهايی بی تمدن چون نورا و شهرياری با ديوار و سيم خاردارهايشان، لحظه ای هستند و از بين رفتنی. آنچه ماندنی است ملت بلوچ و سرزمين بلوچستان است و سرزمين بلوچستان يکپارچه خواهــد شد.
بلـــوچ

هیچ نظری موجود نیست: