۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

خطاب به مخالفان جهاد

بسم الله الرحمن الرحیم
خطاب به مخالفان جهاد(راه سعادت؛ راه جهاد است)
جهاد فریضه ای است از فرائض و بهتر گویم از برترین فرائض است که بر فرد مسلمان فرض می شود و هر که از آن روی گرداند راه هلاکت را انتخاب نموده:
« و هر کس از آنها پشت کند مگر اینکه برای جنگیدن منحرف شود یا بسوی گروهی دیگر جای گیرد بسوی غضب خدا برگشته و جایگاهش دوزخ است و بد بازگشتی است »(انفال 16)
اما مسبب نوشته های کنونی من، سیاست و روش انجمن موسوم به «راه سعادت» می باشد که طی پیامی به بنده؛ من را از نوشتن مطالب جهادی و تبلیغی برای مجاهدان منع کرده بود و ساست انجمن مذکور را اینچنین آشکار ساخته بود که مکانی برای تبلیغ گروه های مثل القاعده نیست(عین عبارت چنین می باشد) و شخصی این پیام را به من داد که از مخالفان سر سخت جهاد و مجاهدان و اهانت کنندگان به جماعت توحید و جهاد میباشد.
چنانچه دیدید وعده الله تعالی به مخالفان جهاد عاقبت شری است که هیچ بازگشتی ندارد و باید مخالفان جهاد از این امر با خبر باشند که اگر بدنبال راه سعادت میگردند، راه سعادت راهی نیست جز راه جهاد و اگر از این راه گریزان باشند بنا بر کلام خداوند راه منتخبشان راه هلاکت است نه راه سعادت!
ای سعادت جویان! اگر با جهاد مجاهدان افغانستان و عراق و … مشکل دارید جواب این سوال پروردگار جهانیان را چه خواهید داد:
« چرا در راه خدا و مردان و زنان و کودکانی که تضعیف شده اند پیکار نمی کنید؟»(نساء آیه 75)
مگر غیر این است که ارتش صلیبی به این دو کشور(عراق و افغانستان) یورش برده و به زن و کودک مسلمانان هم رحمی نکرده است؟ مگر خبر نداری با دختران افغانی و عراقی چه ها کردند؟ اگر خبر نداری به تو می گویم که پرده عفت خواهرانت دریده شده و خوکهای صلیبی از آنان انواع استفاده ها را کرده اند و میکنند؛ از دختران نوجوان در موسسات موسوم به خدماتی استفاده میکنند و قاتل هزاران زن و بچه در این مناطق هستند و روافض و سگهای دنبال استخوانشان هم با این ارتش نجس صلیبی همکاری میکنند چنانچه در قتل مردم بی گناه فلوجه(منطقه سنی نشین عراق) دست داشتند و برادران مجاهدمان برای ایشان به پیکار برخاستند و هنوز ایستاده اند تا آخرین قطره خونشان به زمین بچکد.
مگر نه این است که ارتش صلیبی بر مسلمانان جنگ را آغاز نموده و مسلمانان هم باید با ایشان بجنگند:
«و در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند بجنگید و از حد تجاوز نکنید که خدای تعدی کنندگان را دوست ندارد»(بقره 190)
پس چرا از جهاد و مجاهدان گریزان هستید؟ چرا با جهاد با کفار مخالفت میکنید و چرا به گونه ای برخورد میکنید که انگار نه مسلمان هستید و نه قرآن را برای یکبار هم ورق زده اید و چرا و چرا و چرا…
بسیاری از برادران عزیز که در انجمنهای فارسی اهل سنت حضور داشتند پیام دهنده به من را میشناسند و از مخالفتهایش با مجاهدان نفرت دارند و حتی مدیر محترم سایت جهادی تمکین-حفظه الله- نیز از اهانات و تحقیرهای این شخص مصون نماندند و به یاد دارم در آغاز فعالیت این سایت پر برکت، با این موجود مباحثه ای طولانی انجام دادند و بحمدلله جوابهای دندان شکنی دادند که پیکره مخالفان جهاد را در هم شکست ولی این شخص معلوم الحال با فحاشی و اهانات و تهمت و توهمات خویش بحث را پیش میبرد که نشان ضعف شدید یک شخص میباشد.(متن مباحثه در انجمن مسلمان موجود است)

اما این شخص(جناب ابو انس لا جهادی) از اصطلاح خوارج برای مجاهدان استفاده میکند و دائما بر طبل خود میکوبد و های و هوی به راه می اندازد که اینها مسلمان نیستند و خلاف کتاب و سنت عمل میکنند و …

و ما از جنابش میپرسیم کدام کار مجاهدان فی سبیل الله خلاف قرآن و سنت میباشد، آیا منظورتان قتال با کفاری است که به وعده هایشان هیچگاه عمل نکردند و نمی کنند است؟
«آیا با قومی که عهد و پیمان خود را شکستند و اهتمام کردند که رسول خدا را از شهر و وطن خود بیرون کنند قتال و کارزار نمی کنید در صورتیکه آنها اول بار به قتال با شما پرداختند از آنها بیم و اندیشه دارید و حال آنکه سزاوارتر آنست که از خدا بترسید اگر اهل ایمان هستید»(توبه13
و یا خوشحال کردن دل مومنان بعد از حقیر کردن دشمنان خداوند است که با این تجهیزات پیشرفته از سلاح های مبتدیانه مجاهدان شکست میخورند؟
«شما(ای اهل ایمان با آن کفار) بقتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را بدست شما عذاب کند وخوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دلهای اهل ایمان را(بفتح و ظفر بر کافران) شفا بخشد»(توبه 14)
اما سوال دیگری که فکرم را به خود مشغول کرده سوال بزرگمردی است که آن را برایت بازگو میکنم و آن اینست که اگر مجاهدان خوارج هستند شما و آنان که حبشان در دل شماست(طواغیت مرتد) که هستید؟ آیا خود را امیر المومنین علی(رض) میخوانید؟ در حالی که محب کسانی هستند که با کفار دوستی میکنند و با آنها می گساری میکنند!!
«ای اهل ایمان یهود و نصاری را بدوستی نگیرید آنان بعضی دوستدار بعضی دیگرند و هرکه از شما آنان را به دوستی گرفت از آنها خواهد بود و همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد کرد»(مائده 51)
با کسانی متحد شده اند که تمام کارهایشان مخالفت و مبارزه با اسلام و مسلمین است و انگ جنایتکاری و تروریستی را به مسلمانان داده اند و قرآن را به آتیش کشیده اند و به پیامبرمان صلی الله علیه و سلم توهین کرده اند…
«ای اهل ایمان با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه و تمسخر گرفته اند دوستی مکنید و از خدا بترسید اگر به او ایمان دارید»(مائده 57)
حال آیا باز هم طرف طواغیت را میگیرید و سربازان خدا را تحقیر و تکفیر میکنید؟ آیا بدنبال عزت هستید یا ذلت؟
آن گروه که کافران را دوست گرفته نه مومنان را آیا نزد کافران عزت میطلبند درحالی که عزت همه دست خداست»(نساء 139)
احتمالا شما اگر زمان قیام حسین بن علی رضی الله عنه زندگی میکردید او را از خوارج میخواندید(العیاذ بالله) و یزید بن معاویه را بر حق میدانستید!! اما بدانید طواغیت کنونی با یزید قابل مقایسه نیستند زیرا که حکم بغیر ما انزل الله که میکنند که هیچ، با کفار دوستی میکنند و سیاستشان سیاست کفار است و اربابشان شیطان است و سرزمین شیاطین، شراب میخورند و دست به کارهای لهوه و رقص و آواز میزنند و شکم هایشان را بزرگتر کرده و بنده شهواتشان هستند.
اما فکر نمیکنم دلیل مخالفتتان با جهاد سر قضیه دشمنی با طواغیت عرب باشد احتمالا از قلب مهر شدگان هستید یا شاید هم میترسید و هوای بزدلی بر شما چیره گشته غافل از این امر که:
:«خدا با مومنان است»(انفال 19)
و «آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترس و هیچ اندوهی در دل آنها نیست»(یونس 62)
نمیدانم چگونه پنبه ها را از گوشتان در آورم و فریاد سعادت را به گوشتان برسانم و نمیدانم با چه روشی از خواب غفلت بیدارتان کنم( گرچه آدم خواب را میتوان بیدار کرد ولی آدمی که خود را به خواب زده نه!) اما وجوب جهاد با این کفار حربی را به شما اثبات کردیم و گفتیم اگر از جهاد روی گردان باشید عاقبتتان چیست شاید بهتر باشد از فضیلت جهاد و مجاهدان هم سخنی گفته باشیم:
«و كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و كسانى كه [مهاجران را] پناه داده و يارى كرده‏اند آنان همان مؤمنان واقعى‏اند براى آنان بخشايش و روزى شايسته‏اى خواهد بود»(انفال 74)
و رسول خداوند درباره مجاهدان اینگونه میفرمایند:
«مثال مجاهد در راه خدا ـ و خدا بهتر مي داند كه چه كسي در راه او جهاد مي كند ـ مانند كسي است كه هميشه در حال روزه و نماز بسر مي برد. و خداوند، تعهد نموده است كه اگر مجاهدِ راهش را بميراند، او را وارد بهشت سازد و (اگر زنده نگه دارد) سالم و تندرست، همراه پاداش يا غنيمت (به خانه) برگرداند»
و یا اینکه میفرمایند: صبح و شامی در راه خدا جهاد کردن بهتر از دنیا و هر آنچه در آن است میباشد.
و در روایات میبینیم که از رسول خدا پرسیدند بهترین مردم چه کسی هستند که پاسخ میدهند کسانی که با مال و جان خویش در راه خداوند جهاد میکنند(بخاری 2786)
و در آخر حدیثی از رسول اکرم(ص):
ابوهريره مي گويد: مردي نزد رسول الله آمد و گفت: عملي به من معرفي كن كه با جهاد، برابر باشد. رسول خدا فرمود: «چنين عملي، سراغ ندارم». و افزود: «آيا تو مي تواني از زماني كه مجاهد (براي جهاد) بيرون مي رود، به مسجدت بروي و بدون احساس خستگي به نماز بايستي و بدون افطار، روزه بگيري (تا زماني كه مجاهد برگردد)»؟ آن مرد، گفت: چه كسي توانايي چنين كاري را دارد؟؟
و لا حول و لا قوة الا بالله
ابوخالد الرفیعی

هیچ نظری موجود نیست: