۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

نتیجه گیری های نظامی خامنه ای در سفر به قم

نتیجه گیری های نظامی خامنه ای در سفر به قم
تقسیم پست و مقام میان فرماندهان کودتا
سرتیپ سپاه ابراهیم جباری فرمانده سپاه علی‌ابن ابیطالب قم فرمانده سپاه ولی امر شد. سپاه ولی امر به تقلید از گارد جاویدان شاهنشاهی تاسیس شده است و کار آن حفاظت از رهبر و آن نظامی است که وی سمبل آنست. این انتصاب پس از بازگشت علی خامنه ای از سفر 10 روزه قم صورت گرفت.
پیش از این سرتیپ "حسین نجات" فرمانده حفاظت و امنیت سپاه پاسداران و فرمانده سپاه ولی امر بود که اکنون به فرماندهی سپاه علی ابن ابیطالب قم منصوب شده است.
سرتیپ نجات از فرماندهان اصلی حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ بود و از متهمین تهیه طرح کودتا علیه دولت محمد خاتمی متعاقب حمله به کوی دانشجویان در 18 تیر سال 1378 است. دو متهم معروف پرونده آن کودتا سردار ذوالقدر و سردار نقدی اند، که اولی اکنون معاون رئیس قوه قضائیه است و دومی فرمانده سازمان بسیج. در نامه اعتراضی فروردین ماه صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه به علی خامنه ای، از این دو سردار سپاه در کنار حجت الاسلام رئیسی بعنوان تیم صادر کننده احکام برای زندانیان کودتای 22 خرداد یاد شده است. رئیسی نیز معاون اول قوه قضائیه و یکی از سه قاضی شرع قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 است. این تیم بموجب نامه صادق لاریجانی مستقیما زیر نظر و با هدایت مجتبی خامنه ای فرزند دوم خامنه ای کار می کنند. سردار نجات پس از کودتای 22 خرداد معاون امنیت داخلی در شورای عالی امنیت ملی شد. مقر اصلی سپاه حفاظت ولی امر در مجموعه حفاظتی شهید مطهری واقع در میدان پاستور است و حداقل 12 هزار نیروی ویژه فدائی رهبر دارد.
مانند همه موارد مشابه، این انتصابات و جابجائی ها بصورت پنهانی در بیت علی خامنه ای و تحت نظارت مستقیم او انجام شد و هیچکس در جریان دلائل و انگیزه های آن نیست. به این ترتیب است که سپاه و نیروی نظامی کشور تابع هیچ قانونی نیست و از یگانه قانونی که تابعیت می کند، قدرتی است که حقوق، درجه نظامی، ماموریت و فرماندهی مرحمت می کند. این همان فاجعه ایست که رضا شاه مبتکر آن شد و خود تا لحظه خروج از ایران فرمانده کل قوا بود. پس از او نیز فرزندش محمدرضا نیز همین روش را دنبال کرد و شد بزرگ ارتشداران و فرمانده کل قوا. او نیز تا آخرین لحظه خروج از ایران این مقام را دراختیار داشت. در واقع هم رضا شاه و محمد رضا فرزند او با تکیه بر سرنیزه ارتش استبداد و دیکتاتوری خویش را مستقر کردند. آقای خامنه ای درست همین مسیر را طی کرد و آگاهانه، از جبهه روحانیت و مردم و انقلاب، به جبهه فرماندهان سپاه کوچ کرد و سپاه را پشتوانه قدرت خویش ساخت. این هرم در بسیاری از کشورهای دنیا که درآنها کودتا ممکن نیست و یا تخلف نیروهای نظامی و انتظامی در دادگاه ها رسیدگی علنی می شود و مطبوعات اجازه انتشار اخبار آن را دارند، به گونه ای دیگر استوار است. یعنی نیروی نظامی وانتظامی تابع قانون اساسی و قوانین مصوبه پارلمان ها هستند و آمدن و رفتن روسای جمهور و یا نخست وزیران به آنها ارتباطی ندارد. آنها وظائفی درچارچوب دفاع از مرزهای کشور و امنیت عمومی را برعهده دارند که جزئیات آن در قانون مشخص شده است. روسای جمهور و یا نخست وزیران مطابق قانون اساسی وظیفه فرمان صلح و یا جنگ را دارند که آن نیز پس از تصویب مجلسین امکان پذیر است. حتی در برخی کشورهای سلطنتی اما پیشرفته جهان نیز پادشاه در ارتباط با قوای نظامی اختیاراتی بیش از فرمان صلح و یا جنگ را ندارد. دیکتاتوری با هر اسم و بهانه ای – ازجمله به بهانه دفاع از انقلابی که برباد داده شده- از همین دروازه گشوده وارد می شود و فاجعه ای را می سازد که اکنون در ایران حاکم است.
نوشته و ارسال: شهریار ایازی

هیچ نظری موجود نیست: